نویسنده در این اثر، مطالبی با عناوین مباحث مقدماتی، هدایا و کمک های مالی اهل بیت(ع)، اموال خصوصی و اموال عمومی را مورد بررسی قرار داده و در بخشی از مقدمه می نویسد: «رسول گرامی در یکی از گفتارهای خود ملاک بهره گیری از شفاعت خویش را، محبت اهل بیت(ع) خود می داند و می فرماید: شفاعت من از آن کسی است که خاندان مرا دوست بدارد.»
در فرهنگ اسلامی سخن از «خمس» و «انفال» زیاد به میان آمده و خاطر نشان شده است که خدای متعال، خاندان رسالت را در بهره گیری از «زکات» منع کرده، در مقابل خمس و انفال را در اختیار آنان قرار داده است.
کتاب حاضر این موضوع را به نحو مستدل مورد بررسی قرار داده و با دلایل تاریخی و اسناد ثابت کرده است که امامان، علاوه بر خمس و انفال، خود نیز در امور اقتصادی در حد توان کوشا بودند و درآمدهای شخصی آنان را می توان در امور زیر خلاصه کرد: نحله ای که پیامبر گرامی در اختیار خاندان علی(ع) قرار داد(فدک و غیره)، هدایایی که مردم از پاکیزه ترین و حلال ترین اموال خود به حضورشان تقدیم می کردند، درآمدهایی که از طریق فعالیت های کشاورزی، باغداری، حفر قنات و غیره عایدشان می شد. تجارت و بازرگانی که به مردم نمایندگان خود صورت می دادند.
در بخشی از کتاب می خوانیم: «دمیری می نویسد: رسول اکرم(ص) مرد عربی را دید که در نماز خود دعا می خواند و مضامین بسیار عالی و پرمعنایی را به پیشگاه الهی عرضه می کند. سخنان عمیق و پرمغز آن مرد که حاکی از مراتب معرفت و کمال ایمانش بود در پیغمبر تأثیر کرد. پیغمبر(ص) شخصی بر او گمارد و دستور داد وقتی عرب از نماز فارغ شد او را نزد من بیاور. آن گاه که نمازش تمام شد او را به خدمت پیامبر(ص) آورد، رسول خدا(ص) قطعه طلایی را که به آن حضرت هدیه داده بودند به او بخشید و فرمود: از کدام قبیله ای؟ عرض کرد: از بنی عامر بن صعصعه. فرمود: آیا می دانی چرا این طلا را به تو بخشیدم؟ گفت: به خاطر خویشاوندی که بین من و توست، حضرت فرمود: بی تردید برای خویشاوندی حقی است ولی این طلا را از آن جهت به تو بخشیدم به در پیشگاه الهی خدای را به نیکی و شایستگی ثنا گفتی.»