آینده را جاذبه ای است که همگان را شیفته تفکر پیرامون آن می کند. انسان به آگاهی از سرنوشت جهان، سمت و سوی حرکت تاریخ بشری، برنامه ها و صحنه های جهان، سمت و سوی حرکت تاریخ بشری، برنامه ها و صحنه های پیش روی جامعه بشری در آینده، نحوه زندگی در آینده دور یا نزدیک، تحقق یا عدم تحقق وعده های ادیان و مکاتب پیرامون آینده و ... تمایل نشان می دهد. از سوی دیگر امروزه شناخت صحیح ماجراها و حوادث آینده و تدوین سیاست ها و برنامه ریزی ها بر اساس آن، از مهمترین نیازهای جوامع است. جامعه اسلامی با توجه به داشتن منابعی بسیار غنی و قیمتی، نسبت به آینده بی توجه و یا کم توجه بوده؛ عزم باید و شاید را جهت پی بردن به فضای در پیش روی آینده، برنامه ها و بایسته های آن، از خود نشان نمی دهد. این مار و جبران چنین نقیصه ای، دغدغه اصلی نگارنده می باشد. کانون توجه و هدف اصلی نویسنده در این کتاب، آینده موردنظر الهی در «آخرالزمان» و «ظهور» و «مدیریت در این فضا» معطوف گشته است و به طور خاص بر ویژگی های مدیران چنین فضایی در آینده مرکز دارد. بر همین اساس، کتاب حاضر در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول با عنوان «چرا و چگونه آینده شناسی»، نگاهی دارد به شناخت چرایی و چگونگی آینده شناسی و نیم نگاهی به چیستی آن. در بخش دوم با عنوان «ارائه تصویری قرآنی از آینده»، با عنایت به مباحث مطرح شده در بخش نخست (مبنی بر ضرورت و چگونگی آینده شناسی) به ارائه تصویری قرآنی از آینده اختصاص دارد که عبارت پرمعنی و جدید «بهشت ظهور»، حاصل نتایج این بخش است. اما محور اصلی کتاب را می توان بخش سوم با عنوان «ارائه تصویری قرآنی از مدیران آینده»، دانست که در آن به بررسی و معرفی صفات و ویژگی های مدیران آینده جامعه بشری پرداخته شده است. در این بخش، با استدلال های گوناگون و با کنکاش در آیات و احادیث و تعقل در این چارچوب، «صالحیت» به عنوان یک صفت جامع معرفی گشته و از «صالحان» به عنوان مدیران آینده جامعه بشری یاد شده است. بنای این بخش از تحقیق، جمع آوری و احصاء ویژگی ها و منطق و تفکر آنان است. در انتهای این بخش هم تلاش شده است تا با ترسیم اجمالی فضای آخرالزمان در پیش رو، ضرورت حضور صالحین در آخرالزمان و جایگاه «مدیریت صالحانه» و «عمل صالح» ایشان روشن گردد. در بخش پایانی کتاب نیز، نتایج، پیشنهادات و نواوری تحقیق لحاظ شده است. حسن کار انجام شده در این کتاب، آن است که قرآن محوری در مطالعات اسلامی به ویژه حوزه مدیریت اسلامی را به عنوان یک اصل کلیدی مدنظر بوده و با استفاده از دانش بشری در حوزه مدیریت با نگاهی اسلامی و قرانی، به طراحی مدلی جدید و سیمایی نو رو آورده است.