این کتاب در پنج فصل با عناوین «مفاهیم اساسی نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی»، «تئوری های اقتصاد اسلامی؛ نظریه یا فتوی؟!»، «کاربرد رهیافت تلفیقی در اقتصاداسلامی»، «تبیین و تطبیق رهیافت تلفیقی در اقتصاد اسلامی» و «ضرورت سنجی اجتهاد در اقتصاد اسلامی» نگاشته شده است.
در چکیده این کتاب می خوانیم: "امروزه اقتصاد اسلامی دغدغه ای است که دیگر توجه اغلب اقتصاددانان مسلمان را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. اما در این میان باتوجه به فقدان تعریفی واحد و مورد اتفاق همگان در این علم ، گاه رخ می دهد که اقتصاددانان مسلمان با نگاه های متفاوتی نسبت به ماهیت اقتصاد اسلامی وارد این حوزه می شوند و نظرات خود را تدوین و عرضه می کنند."
نگارنده در این کتاب در تلاش است تا پس از اشاره به ضرورت مطالعه جامع علوم اسلامی پیش از تولید علم اقتصاد اسلامی ، فرآیند تأثیرگذاری این علوم را در شکل گیری بنیادها و نظامات فکری یک متفکر و نظریه پرداز اقتصاد اسلامی نیز نشان دهد. و در حد بضاعت به تحلیل و تبیین نقش الهام بخش و اثرگذار علوم اسلامی در طراحی مبانی نظام اقتصاد اسلامی در ذهن یک نظریه پرداز مسلمان بپردازد.