کتاب فوق در پنج بخش به بحث و بررسی اسلام و روابط بین المللی و همچنین اسلام و سیاست جهانی می پردازد.
در بخش اول سعی شده جایگاه بحث فکری دین در رهیافتهای روابط بین الملل مورد مطالعه قرار گیرد. این بخش با عنوان دین در رهیافتهای فکری رشته روابط بین الملل در دو فصل ارایه میگردد. در فصل اول با عنوان موضوع دین در پارادایم فکری روابط بین الملل به جایگاه کم رنگ وضعیت مقولات و موضوعات دینی در این رهیافتها اشاره میشود، و به این سوال پاسخ داده میشود که عوامل احیای آن چه بوده است. در این فصل ضمن تعریف دین، یک سری از شاخصه های اصلی مربوط به آن معرفی میشوند. فرضیه اصلی مورد بحث در این فصل استدلال میکند که رشته روابط بین الملل در شکل فعلی زاییده علوم اجتماعی در غرب است و از آنجایی که در این رشته در طی قرن بیستم جایگاه شایسته ای برای عنصر دین مطرح نبود. ضمناً در این فصل تحت عنوان پارادوکس مدرنیته این نظریه مطرح میشود که مدرنیزاسیون به جای اینکه باعث سقوط و اضمحلال دین شود. خود باعث ظهور مجدد آن شده است. در فصل دوم این بخش با عنوان «ریشه های غیردینی در رهیافتهای روابط بین الملل» عمدتاً به ساختار نظام وستفالی و زایش ملت کشورها و تأثیر آن به مولفه دین تاکید می گردد. فصل حاضر در واقع ارایه کننده چند مطالعه موردی است که مباحث فکری مطرح در رهیافت های نوین مربوط به بازگشت دین در سپهر نظام بین الملل را مورد تأیید قرار میدهد. مواردی که آغازین آنها وقوع رخداد انقلاب اسلامی در ایران میباشد.
بخش دوم کتاب تحت عنوان نقش آفرینی دین در نظام بین الملل معاصر طراحی شده است که دارای سه فصل است. در فصل اول تحت عنوان «پدیده دین فرامرزی» تأکید براین است. پدیده های داخلی که در ارتباط با دین هستند به طور فزایندهای جنبه جهانی پیدا کرده اند و دیگر نمیتوان آنها در محدوده ی مرزها خلاصه کرد. در این فصل ابعاد فرامرزی دین و تاثیرات آن را بر روابط بین الملل مورد بررسی قرار میگیرند. در این راستا ابتدا به مطالعه اصول گرایی دینی به عنوان یک پدیده فرامرزی پرداخته شده است. همچنین ایدئولوژی بنیادگرایی هم در سطح بین المللی و هم در سطح ملی تاثیرگذار است که شیوه های این تاثیرگذاری مورد بحث قرار گرفته است. در آخرین قسمت این فصل یک مطالعه موردی با عنوان تاثیر دین در سیاست خارجی آمریکا پس از 11 سپتامبر ارایه شده است. در فصل دوم این بخش از روزنه ژئوپلتیک به دین و تاثیرات آن در نظام بین الملل نگریسته میشود و در سه سطح مختلف ملی، منطقه ای و بین المللی به موضوع نگریسته میشود. در فصل سوم بخش سوم تحت عنوان «بازیگران دین و جامعه مدنی فراملی» این بحث مطرح میشود که اسلام به عنوان یک نظام دینی اجتماعی و فرهنگی تلاش کرده است تا خود را از طریق ایجاد یک جامعه دین فراملی به یک دین جهانی تبدیل کند. همچنین مقوله دین و جهانی شدن نیز در این فصل مورد بحث قرار گرفته است.
بخش سوم با عنوان «دین و ملت کشورها در نظام بین الملل» طراحی شده است که در برگیرنده دو فصل میباشد. فصل اول با عنوان مشروعیت دینی در نظام بین الملل به ارتباط دو مولفه دین و مشروعیت در پارادایم جهانی میپردازد. همچنین این فصل به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه مشروعیت دینی میتواند بر امر سیاست خارجی تاثیرگذار باشد، و اینکه چگونه سیاستگذاران از آن برای نیل به اهدافشان استفاده مینمایند. این بحث شامل بررسی تاثیر دین بر روی هنجارهای موجود در نظام بین الملل نیز میشود. ضمناً این موضوع نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت که چگونه دین توسط سیاست گذاران برای نیل به اهدافشان مورد استفاده قرار می گیرد. هردوی این موضوعات مرتبط با مشروعیت دینی در عرصه روابط بین الملل است. فصل دوم این بخش با عنوان دین، سکولاریسم و سیاست ارایه می گردد. در این فصل گفته میشود که ادامه بحث راجع به عقاید، و ارزش های دینی میتواند نشان دهنده اهمیت مطالعه راجع به عقاید، فرم ها و ارزش های دینی و تاثیرگذاریها و تاثیرپذیری های متقابل آن باشد و هدف این فصل نیز مشارکت علمی در این بحث میباشد. اصلی ترین ایده های مطرح در اینجا این است که شرایط پسامدرن میتواند محرک اصلی چرخش به سمت دین باشد.
بخش چهارم با چهار فصل گوناگون به بررسی ابعاد مختلف حضور جهان اسلام در چارچوب نظام بین الملل می پردازد. فصل اول که جنبه مقدماتی و تاریخی بحث را دارد تحت عنوان «تاریخ تمدن اسلامی و ایرانی در نظام بین الملل» طراحی شده است. در این فصل سعی می شود تصویری از نقش اسلام در بستر تاریخی نظام بین الملل به ویژه از دیدگاه علمی و با تاکید بر نقش ایران ارایه گردد. در فصل دوم این بخش با عنوان «حضور اسلام در عرصه جهانی» در ابتدا به مسیر تاریخی گسترش اسلام پرداخته میشود و سپس از آن به گسترش فرهنگی در ژئوپلتیک جهان اسلام نگریسته می شود. گسترش فرهنگی جهان اسلام عمدتاً از قرن دهم تا قرن پانزدهم میلادی به طول انجامید در این برهه زمانی مسلمانان توانستند که بدون جنگ و لشگرکشی به تبلیغ مفاهیم بشردوستانه اسلام در بین ملتهای گوناگون بپردازند و از این طریق گروه زیادی را پیرو دین اسلام نمایند. در همین راستا به آثار ژئوپلتیک جهان اسلام بر سایر مناطق نیز اشاره می شود. گستردگی مرزهای جهان اسلام و هم جوار بودن آن با تمدن های بزرگ جهانی سبب شد که دین اسلام بر تمدن های مناطق هم جوار و حتی دور از خود نیز اثرگذار باشد که این اثرات را میتوان در قالب مناطق مدیترانه، آسیای مرکزی، چین، آسیای جنوب شرقی، آفریقا، آمریکای لاتین و آمریکای شمالی مورد بررسی قرار داد. در فصل سوم بخش چهارم با عنوان نقش آفرینی اسلام در قرن بیست و یکم، چالش ها و امیدها وضعیت گذشته و کنونی و آینده جهان اسلام ترسیم میشود. ایده اصلی این است که اسلام می تواند در عرصه روابط بین الملل به عنوان یک بازیگر مهم نقش آفرینی نماید. جهان اسلام از پارامترهای قدرتی مناسبی برخوردار است که در صورت تامین همگرایی های گوناگون در عرصه های منطقه ای به عنوان بلوک قدرت مطرح شود. در ادامه فراسوی جهان اسلام معرفی می شوند که در آن وابستگیهای سیاسی، اقتصادی، بحران هویت و مشروعیت و یا ضربه پذیری از درون از عمده ترین موانع میباشند. در آخرین فصل این بخش تحت عنوان «ملی گرایی، اسلام گرایی و ملت کشورهای اسلامی» در قرن بیستم تاکنون به مطالبی میپردازد که تمدن اسلامی با چالش های دوران مدرن و پدیده جهانی شدن با آنها مواجه بوده است. در این میان برخی از کشورهای اسلامی جنبش های اصلاح طلب در کنار جریان مدرنیسم کوشیده اند تا تعریف واحدی از هویت مدرن اسلامی داشته باشند. این جنبش ها در کشورهایی بیشتر قدرت مانور پیدا کرده است که فضای تکثرگرایی در آنجا حاکم بوده است. این در حالی است که این جریانها عمدتاً نیز در واکنش به سلطه استعماری کشورهای غربی شکل گرفتند. در انتهای این فصل یک مطالعه موردی در مورد سازمان کنفرانس اسلامی ارایه میگردد که در آن شرایط فعلی و چشم انداز آینده آن ترسیم میشود.
بخش پنجم با عنوان مطالعات منطقهای موردی در جهان اسلام با سه فصل ارایه میگردد. فصل اول با عنوان خاورمیانه جهان اسلام، تاثیرگذاری ها و تاثیرپذیری های متقابل به نقش خاورمیانه در جهان اسلام پرداخته میشود و براین نکته تاکید میشود که چه ارتباط متقابلی میان ملت – کشورهای منطقه و اسلام وجود دارد. در این راستا به اصلی ترین کشورهای بازیگر در منطقه به شکل جداگانه پرداخته شده است و در ابتدای فصل برای فهم بهتر مطالب توضیح مختصری راجع به اسلام سیاسی ارایه میشود. فصل دوم این بخش با عنوان جنبش های اسلامی در آسیای مرکزی ارایه میگردد که باز به عنوان یک مطالعه موردی اهمیت به این منطقه از جهان اسلام نگریسته می شود. یکی از مهمترین عوامل نفوذ و گسترش تفکرات دینی در منطقه آسیای مرکزی عقبه مذهبی مردم این منطقه و تاریخ طولانی آن در تاریخ تمدن اسلامی می باشد. در این راستا به عوامل منطقه ای و فرامنطقه ای درباره گسترش اسلام اشاره خواهد شد. در این فصل به شکل مختصر به بررسی آخرین شرایط و وضعیت گروه های افراطی اسلام گرا در کشورهای منطقه پرداخته میشود و نمونه کشورهای مطرح با جزئیات بیشتری مورد مطالعه قرار می گیرند. این کشورها عبارتند از قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان و ترکمنستان. در فصل سوم این بخش آخرین مطالعه موردی منطقه ای با عنوان « بحران کشمیر در جهان اسلام » ارایه خواهد گردید. در کشور هند و پاکستان بلافاصله پس از استقلال خواهان به دست آوردن بین این دو کشور منجر شد که هر یک از این درگیری ها در عقب ماندگی ناحیه کشمیر تاثیر زیادی از خود برجای نهاده است. در این فصل با جزئیات این مطالعه موردی مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش پایانی پایانی تحت عنوان «چشم انداز اسلام و نظام بین الملل» ، نتیجه گیری کتاب ارایه خواهد شد. در این ارتباط تعامل و تقابل جهان اسلام در روابط بین الملل تبیین خواهد شد و براساس مباحث مطرح در کتاب توصیه هایی به ویژه برای جهان اسلام پیشنهاد میگردد. نکته دیگری که مورد بحث قرار میگیرد توضیح و ضعف روانی جهان اسلام در روابط بین الملل است و پس از تشریح پیشینه های وضعیت، اوضاع فعلی توضیح داده میشوند و نهایتاً اصلی ترین مباحث مطرح در آسیب شناسی جهان اسلام ارایه خواهد شد.