قصه های این کتاب از ناب ترین قصه های عامیانه ایرانی است که در دهه های چهل و پنجاه توسط زنده یاد سیدابوالقاسم انجوی شیرازی گردآوری شده است. ویرایش جدید قصه های این مجموعه مزین به طبقه بندی و کدگذاری جهانی شده که بدین وسیله می توان به افکار و عقاید عامه مردم ایران و جهان دست یافت.
وکیلیان یکی از دستیاران استاد انجوی شیرازی بود و تاکنون دوازده جلد کتاب در حوزه فرهنگ مردم به نگارش درآورده است همچنین عضو انجمن بین المللی قصه، انجمن فرهنگی کشورهای مسئول تدوین دایره المعارف قصه های ایرانی و ویرایش آثار استاد انجوی شیرازی از جمله کتاب حاضر می باشد و 12 سال است که سردبیر و مدیر مسئول فصلنامه فرهنگ مردم است.
گزیده کتاب
پادشاهی نذر کرد که اگر خدا به او پسری دهد، هر سال یک حوض عسل و روغن به فقرا ببخشد. خدا هم دعای او را مستجاب کرد و پسری به او داد. پادشاه هر سال حوضی از عسل و روغن پر می کرد مردم هم می آمدند و ظرف هایشان را پر می کردند. بیست سال گذشت. سال بیستم هم پادشاه مثل هر سال نذرش را ادا کرد. پیرزنی آمد و به پسر پادشاه گفت: من عسل و روغن می خواهم. شاهزاده گفت: ننه جان! تمام شد. پیرزن گفت: حالا که این طور است، الهی گیر دختر نارنج و ترنج بیفتی! شاهزاده هم ندیده و نشناخته عاشق دختر نارنج و ترنج شد و به رسم آن زمان رفت تو اتاق هفت دربند. هفت اتاق که توی هم ساخته شده بود خودش را زندانی کرد. پادشاه و ملکه، کنیزی نزد شاهزاده فرستادند و گفتند: بپرس کدام دختر را می خواهد تا ما به خواستگاری او برویم. شاهزاده پیغام داد که: من دختر نارنج و ترنج را می خواهم. رفتند پیرزن را آوردند. پادشاه پرسید. دختر نارنج و ترنج کیست؟ پدرش کیست؟ مادرش کیست؟ پیرزن گفت: دختر نارنج و ترنج دختر شاه پریان است که به شکل نارنج و ترنج به درخت آویزان است و چیدنش هم کار هر کسی نیست. ولی من هفت برادر دیوزاد دارم، شاهزاده باید از آنها بپرسد... .