طنز برشمردن عیب و نقص از روی غرض اجتماعی است که، صورت تکامل یافته ی هجو است. درک طنز در داستان های منظوم مثنوی زمانی امکان پذیر است که متوجه این مباحث و نکات بسیار مهم باشیم: توهم را حقیقت پنداشتن؛ تعصب ورزیدن بر توهم؛ متوجه به جزء بودن و غفلت از کل؛ توجه به ظاهر و گریز از باطن و معنا؛ خود را ناقص و تمام پدیده های مادی و معنایی عینی و ذهنی و نارسای وابسته به خود را محور حوادث کائنات دانستن؛ خود را محک و معیار سنجش نیک و بد قرار دادن از طریق قیاس؛ اعتماد کلی بر عقل ناقص؛ و اندیشیدن و رفتار بر اساس تقلید ناقص از نقایص دیگران و...
در آثار طنزآمیز مثنوی، با ایجاد شرایط و عوامل مذکور است که در تضادهای میان عقل کلی و جزئی و هم چنین در تضاد میان انسان کامل و ناقص، و میان هستی موجود با هستی موعود، ما مخاطبان در آستانه ی درک حقیقت از نوعی دیگر قرار می گیریم. طنز مولانا بر اساس همین تقابل ها ایجاد شده و شکل گرفته است. کتابچه ی حاضر به بررسی طنز و فکاهیات در دفتر اول و دوم "مثنوی معنوی"، سروده ی مولانا اختصاص یافته است.