loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

نیلوفر اندوه: گزیده شعر سید فخرالدین مزارعی

صد سال شعر فارسی 13

ناشر امیرکبیر

گردآورنده کتاب ساعد باقری | سهیل محمودی

سال نشر : 1390

تعداد صفحات : 121

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 38345 10003022
احتمال تاخیر در تهیه
18,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

مقدمه ، غزل ها ، مثنوی ها ، چهارپاره ها ، قطعه ها ، نیمایی ها و همچنین واژه نامه از عناین کتاب حاضر می باشد . نویسندگان کتاب حاضر در ابتدای مقدمه کتاب خود بر روی این موضوع تاکید می کنند که با مرور مجموعه شعرهای بازمانده از فخرالدین مزارعی می توان تشخیص داد که به گونه ای خودخواسته از نام و شهرت پرهیز داشته و کم نامی و گمنامی را برگزیده است . ساعد باقری و سهیل محمودی ادامه می دهند که « سرود آرزو» دکتر فخرالدین مزارعی – شاعر و مترجم – با حجمی اندک ، حاوی اشعاری ارجمند و گزیده و تاثیرگذار است . از مزارعی اشعار اندکی در اختیار است ، اما همین مختصر ، با دقت در تاریخ سرایش شعرها از وجود شاعری آگاه که با جانی درد آشنا و تفکری عمیق، تلاشی بایسته در نوآوری و نوجویی ونوگویی داشته حکایت می کند.

باقری و محمودی یادآور می شوند که یکی از مهم ترین ، معروف ترین و بحث برانگیزترین سروده های شادروان سیدفخرالدین مزارعی ، مثنوی « آشتی » یا همان طور که مشهور شده « بازگشت عقاب » است . این شعر ، جوابیه و یا طعنه و اعتراضی است به شعر « عقاب » که سراینده آن شادروان دکتر پرویز ناتل خانلری است . آنها تاکید می کنند که پیشینه بخشی از شعرهای فخرالدین مزارعی را باید در روزگار جوانی وی در محیط ادبی شیراز جست و جو کرد . ساعد باقری و سهیل محمودی در پایان مقدمه خود بیان می کنند که شادروان سیدفخرالدین مزارعی شاعری است که در دو دوره از عمر خویش به دور از وطن بوده و نهایتا ً به دور از وطن نیز درگذشته است و یاد وطن او را به آداب ، سنن و خاطره های سرزمین مادری اش پیوند می دهد .

در چهارپاره « پاییز » از سیدفخرالدین مزارعی می خوانیم که :

می آورد به گوش من از نو ، سرود تو
با روزهای آخر شهریور ، ای امید

بدرود می کنم به امید درود تو
در برگ های سرخ و بنفش و کبود نیست

در نقش های دلکش رنگین کمان باغ
در موج های روشن و لغزان رود نیست

عریانی درخت تو و باد مرگ نیست
این را به جلوه های تو بینم که بود تو

در بودن و نبودن گلبرگ و برگ نیست
جسم تو را که پاک تر از روح سادگی ست ،

حالی که در ضمیر من آشوب می کند
احساس گریه آور از دست دادگی ست

حالی که بر تو رفت ، به من نیز رفته است
یعنی امید زیستنم در بسیط خاک

یک چیز بوده است و همان چیز رفته است
و آن را به هر زبان که بگویند ، نام نیست

من از تو و جهان تو خواهم سرود باز
پاییز ! داستان تو هرگز تمام نیست
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما