اثر حاضر، پژوهشی در زمینه مباحث الفاظ در علم اصول فقه است.
در این نوشتار از منظری لفظی و لغوی به تبیین برخی از قواعد اصول فقه پرداخته شده و مباحثی همچون: حقیقت و مجاز و علایم آن، مشتق، اوامر و نواهی، مفاهیم، معنای حرفی و احکام وضع بیان شده و دیدگاه های برخی از اصولیان معاصر در این زمینه منعکس شده است.
در ابتدای این نوشتار به بررسی معیار اصولی بودن یک مبحث پرداخته شده و پس از ان اهمیت لفظ و لغت در اصول فقه بیان شده است. آنگاه معیارهای استعمال حقیقی و مجازی یک لفظ و نشانه های آن ها بیان شده و انواع حقیقت و مجاز و نقش اموری مانند اطراد، تبادر و عدم صحت سلب در تشخیص حقیقی بودن یا مجازی بودن یک لفظ ذکر شده است.
در ادامه نویسنده به همیت مشتق نزد اصولیین اشاره نموده و معیار مشتق بودن یا جامد بودن لفظ را نزد آنان بیان کرده است.
آنگاه نویسنده به دلالت ماده و هیئت امر بر وجوب و طلب کردن یک شیء اشاره نموده و ملاک ارشادی بودن و مولوی بودن یک لفظ امر، ظهور صیغه نهی در تحریم، دلالت داشتن امر و نهی بر فور و تراخی و یا مره و تکرار را ذکر نموده است.
بحث در مورد مفهوم داشتن جملات شرطی، صفت، غایت، عدد، حصر، استثناء و لقب، تبیین معنای حرفی نزد اصولیان و احکام وضع حقیقی و مجازی، از دیگر مباحث مطرح شده در این نوشتار است.