زندگی پر افتخار بلال حبشی؛ نخستین مؤذن اسلام چ1
زندگی پرا فتخار ببلال حبشی
35,000
تومان
4 ٪
33,300
تومان
افزودن به سبد خرید

زندگی پر افتخار بلال حبشی؛ نخستین مؤذن اسلام

دسته بندی: خاطرات، زندگینامه و سفرنامه

ناشر: به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)

نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی

سال نشر: 1396

تعداد صفحات: 188

4
امتیاز
8
نفر
3.6 از 5
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

کتاب زندگی پر افتخار بلال حبشی؛ نخستین مؤذن اسلام، به قلم محمد محمدی اشتهاردی نوشته شده است و در انتشارات به نشر چاپ و منتشر شده است. بلال بن ریاح حبشی، برده ای سیاه از دیار حبشه بود که به مکه آورده شد و به بردگی امیه بن خلف در آمد. پس از بعثت پیامبر (ص) به دین اسلام گروید و از پیشگامان اسلام و از صحابه پیامبر به شمار آمد.

امیه، مولای بلال، که از دشمنان سرسخت پیامبر خدا بود، روزها بلال را بر ریگ های داغ مکه می خواباند و با گذاشتن سنگ بزرگی بر سینه ی او، به او دستور می داد از آیین اسلام دست بردارد و لات و عزی را بپرستد. بلال از دستور او سرپیچی می نمود و از آیین اسلام دست نمی کشید.
بلال پس از ماه ها تحمل رنج و مشقت، به توصیه رسول خدا(ص) خریداری و آزاد شد. وی پس از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و در هجرت مسلمانان به مدینه با مهاجران همراه شد. او در تمامی غزوات پیامبر چون بدر، احد و خندق شرکت کرد و دوشادوش مسلمانان با قریش جنگید. در جنگ بدر، امیه بن خلف را که روزگاری شکنجه اش می کرد دید و به اشاره او، مسلمانان، امیه را با شمشیر از پای درآوردند.
بلال نخستین مسلمانی بود که مدینه اذان گفت. موقعیت و شهرت او میان مسلمانان نیز از روزگاری آغاز شد که وی به دستور رسول خدا به مقام موذنی مفتخر شد. بلال در روز فتح مکه بر بالای بام کعبه رفت و اذان گفت. پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، بلال به نشانه اعتراض به غضب خلافت، دیگر اذان نگفت، مگر دو بار: یک بار به درخواست حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و بار دیگر به تقاضای امام حسین(علیه السلام). هر دو بار، اذان او مدینه را متحول کرد و مردم را به شیون و گریه واداشت.
بلال به دلیل عدم بیعت با ابوبکر، به اجبار به دمشق هجرت نمود و در همان جا در سال 18 یا 20 قمری در سن 60 یا 70 سالگی وفات یافت. مدفن او در باب الصغیر دمشق زیاتگاه صاحبدلان است. کتاب زندگی پر افتخار بلال حبشی، به زندگی صحابی برجسته پیامبر اسلام(ص) و نخستین اذان گوی اسلام می پردازد.

گزیده کتاب

جمعی از مشرکان، در خانه‌ای اجتماع کرده بودند و دربارهٔ پیامبر اسلام (ص) و گرایش روزافزون مردم به اسلام سخن می‌گفتند و از همدیگر چاره‌جویی می‌کردند. سه نفر از سرشناسان شرک، یعنی ابن‌جدعان، امیّة بن خلف و امیّة بن صفوان نیز در آن‌جا حاضر بودند. ابن‌جدعان به سخن آمد و گفت: «صد نفر از غلامان خود را از مکه بیرون کرده‌ام تا مبادا سِحر محمد آن‌ها را به خود جذب کند! ای امیّة بن خَلَف! بلال و مادرش را به تو سپرده‌ام؛ سرنوشت آن‌ها چه شد؟»

امیّة بن خلف گفت: سِحر محمد، آنان را نیز گرفته است؛ به‌طوری‌که بلال را برهنه در برابر تابش داغ آفتاب روی ریگ‌های گداختهٔ بیابان خواباندم و پوست بدنش مجروج شد و تحت سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت؛ ولی هرچه به او گفتم: به محمد کافر شو، اعتنا نکرد؛ هم‌چنان‌که «ابوفَکَیهه»، غلام امیّة بن صفوان، در برابر شکنجه‌های شدید ابن‌صفوان قرار گرفت و از شدت تشنگی و داغی هوا، زبان از دهانش بیرون می‌آورد؛ ولی حاضر نبود به محمد کافر شود!

امیّة بن صفوان گفت: «ولی من در میان غلامان، هیچ‌کس را مانند بلال ندیدم؛ پوست بدنش گداخته، کوفته و مجروح شده و آثار آن در سراسر بدنش پیداست؛ ولی یک کلام به نفع ما سخن نگفت. به‌راستی عجیب است؟!» امیّة بن خَلَف گفت: آری! حتی ریسمان به گردن بلال بستم و آن سوی ریسمان را به دست کودکان ولگرد مکه دادم؛ آن‌ها او را از روی پستی و بلندی‌های مکه روی سنگ‌ها از این سو و آن سو کشاندند! و مادرش حمامه را به دستور من، در بیابان سوزان مکه شکنجه می‌دادند؛ نه آبی برایش می‌بردند و نه غذایی. اما این مادر و فرزند، ما را به ستوه آوردند و دست از عقیدهٔ خود نکشیدند!

امیّة بن صفوان گفت: «آیا ممکن است بلال از محمد دست بکشد؟» ابن‌جدعان گفت: هیهات و هرگز! آیا کسی‌که در زیر شکنجه نزدیک است دو حدقهٔ چشمانش، از کاسهٔ چشم بیرون بجهند، ممکن است دست از علاقه به محمد بردارد؟! باید اعتراف کنیم که هیچ گروهی مانند پیروان محمد استقامت ندارند! ابن‌جدعان ادامه داد: «شگفتا! این گروه، با کمال گستاخی از دو بت بزرگ لات و عزّیٰ بدگویی می‌کنند.» امیّة بن خلف گفت: «اصلاً در قاموس وجود آن‌ها، واژه‌ای به نام ترس، خطر، مرگ و وحشت وجود ندارد!»

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام