این داستان جلوه گاهی است از تاریخ و فلسفه زندگی در عصر ما. آسایشگاه روانی برای بیماران روانی آن، آنچنان لذت بخش است که کسی حاضر به خروج از آن نیست، اما در باطن جز پوچی ندارند، انعکاسی از اروپای نیمه اول قرن بیستم.
محل داستان، دره ای است در کوهستان های آلپ و آسایشگاهی به نام «برگهف». کوه سحرآمیز سمبل مکانی است که جمعی بیمار مسلول از هرگوشه جهان به آنجا روی آورده اند تا به منظور معاینه چند روز در آنجا اقامت کنند، اما این آسایشگاه طوری است که هرکه پای به درون آن می نهد، دیگر مشتاق نیست از آن خارج شود. گویی این محیط کوهستانی افراد را سحر می کند. از دیدگاه بالاتری این استراحتگاه بزرگ، همان اروپای نیمه اول قرن بیستم است و بیماران آن مردم جنگ زده و سرگشته این قاره. در کتابچه حاضر، ضمن معرفی و نقد این اثر، به شرح سرگذشت نویسنده آن نیز پرداخته شده است.