این کتاب، سوگنامه ای در غربت بقیع و حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام با نثری روان است که دل های مخاطبان را به سوی آن دیار روانه می کند و چشم ها را با اشک و بغض پیوند می دهد.
در کنار بقیع، چنین آغاز می شود: «حسن جان! با من حرف بزن! صدایت را می شنوم. فاصله مان نزدیک است؛ اما شبگردها و هول و هراسشان، راه را بر من بسته اند و نمی توانم نزدیک تر بیایم. امشب، شب شهادت شما است. حُسن اتفاق را ببین که چنین شبی با ستاره هایی که برای سلام گویی به تو آمده اند، کنار شما باشیم. گریه امانم نمی دهد و نمی دانم این سیلاب سرشک، از شوق زیارت شما است، یا برای غربت و تنهایی شما».
در کنار بقیع، در کمین خلافت، پلید آستین ها، پیمان شکنی، چهره تزویر، سگ های لیله الهریر، دوران پرالتهاب، بنیان های باطل، تن به ذلت سپردگان، جان های گرامی در دام بلا، عابدان خشک مغز و … عنوان برخی بخش های ادبی و خواندنی این اثر ارزشمند است که به منابعی همچون منتهی الامال، فروغ ابدیت، منتخب التواریخ، توضیح الملل، ترجمه خصال شیخ صدوق، تاریخ سیاسی اسلام، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه و بسیاری مآخذ دیگر، مستند شده است.