در بخشی از این کتاب درباره ی ویژگی های مشترک موجودات اساطیری آمده است: آنچه در وقت مطالعه ی باروهای مذهبی (بینش اساطیری) اقوام باستانی، پس از تعدّد و تکثّر خدایان به چشم می خورد، آلودگی آن خدایان به صفات مذموم شیطانی و زذایل اخلاقی است. اینان، گاه در نمایش رذایل و پستی، گوی سبقت را از سایر موجودات می ربودند. به عبارت دیگر، اینان منزّه از صفات مخلوقات خود نبودند؛ بلکه واجد شیطانی ترین صفات نیز بودند، به همین جهت بود که آنان، در گستره ی وسیعی از عرش الرّحمان تا فرش الشیطان حضور داشتند. ویل دورانت در همین باره می نویسد: شیوه های عبادت یونانی ها هم مانند خدایان یونانی بسیار متنوّع بود. یونانیان برای دفع شرّ خدایان زمینی، به عبادت آنان می پرداختند؛ ولی خدایان آسمانی را صمیمانه پرستش می کردند. ویل دورانت درباره ی خدایان مصری می نویسد: خود خدایان نیز برای آزردن یکدیگر، از سحر و افسون مدد می گرفتند. مطالعه ی عموم اساطیر عهد کهن ما را به این نتیجه می رساند که اساساً سجایای متعالی اخلاقی در میان خدایان و الهه های شرک آلود اساطیری جایگاهی ندارد.