عشق در برابر عشق
5 (1)
سال نشر : 1400
تعداد صفحات : 271
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 41769
10003022
معرفی کتاب
کتاب عشق در برابر عشق نوشته امید کورهچی، نویسنده معاصر ایرانی درباره زندگی امام حسن مجتبی (ع) است؛ داستانی با محوریت ایشان نه داستان زندگی خود ایشان. در این داستان، هرمز یک شخصیت خیالی است که در روندی دراماتیک به حضور امام میرسد و داستان به جلو میرود.هر آنچه در کتاب عشق در برابر عشق، منسوب به معصوم علیهالسلام است اعم از قول و فعل و تقریر، تماماً مستند و از کتب معتبر روایی مورد تأیید علما نقل شده است. هر سخنی که امام در این داستان خطاب به هرمز فرمودهاند، در حدیثی صحیح یا حسن، نسبت به شخصی روایت شده است. هر فعل و هر تقریری در این داستان از امام ساطع شده، در روایتی معتبر از ایشان گزارش شده است پس هیچ تحریفی در آنچه منتسب به امام است روی نداده است.
کتاب عشق در برابر عشق، نوشته امید کوره چی است و در انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.
مرد ایستاد جلوی برده فروش
خضوع خاصی برده فروش را فراگرفت،نیمچه تعظیمی کرد.
زن بی هوا چشم از خیرگی به افق برداشت و گل پلاسیده اش را به سمت مرد گرفت. مرد به آرامی گل را گرفت و بعد سکه ای به برده فروش داد. به زن اشاره ای کرد و گفت: تو در راه خدا آزادی
-----------
لرزش دست، ترسی به دلش ریخت. سعی کرد روی نشانه تمرکز کند اما ذهنش پر بود از خیالات درهم وبرهمی که مثل ابرهای سرگردان، آسمان ذهنش را تاریک کرده بود. باید هر طور شده هدف را می زد. باید خودش، توانش، حیثیت قبیله و قوم و ادعای برتر بودنش را اثبات می کرد. حریفش قَدَر بود. حریفش در رزم آوری و به خصوص تیراندازی هماورد نداشت. هر دو نفرشان ربیعه، دختر زیبای سعد بن وائل بزرگ قبیله ثقیف را خواستگاری کرده بودند. هر دو مردانی جنگاور بودند و بارها و بارها در نبردهای مختلف لیاقت خود را نشان داده بودند اما او یک ویژگی داشت که برتری اش بر رقیب را به رخ می کشید؛ اینکه او عرب بود و رقیبش ایرانی، ولی افسوس که دل ربیعه با هرمز بود. فکر رقیب ایرانی، لرزش دستش را بیشتر کرد، به خودش نهیب زد «دل ربیعه مهم نیست، مهم این است که من او را می خواهم.»
بعد از چند بار خواستگاری بالاخره کار از حرف به عمل کشید. قرار شد هرکدام توانست برتری اش را در رزم و تیراندازی ثابت کند، برنده این ماجرا باشد و حالا ابن نمیر در کشاکش مسابقه تازه شک کرده بود که این ترفند می بایست از سوی ربیعه به پدرش القا شده باشد؛ چه او از برتری رزمی هرمز اطمینان داشت. یاد لحظه ای افتاد که با مطرح شدن کفایت جنگاوری، بی هوا عصبیّت قبیله و قومش تحریک شد و بدون درنگ پیشنهاد مسابقه را پذیرفت و جاهلانه خود را در دامی انداخت که از سوی معشوق پهن شده بود، معشوقی که دل در گرو عشق دیگری داشت و اکنون در لحظه حساس کمان کشی، این افکار همچون موریانه های سرخ، تنه پوسیده اراده اش را می جویدند و او را از عاقبت این نبرد ابلهانه می ترساندند.
خضوع خاصی برده فروش را فراگرفت،نیمچه تعظیمی کرد.
زن بی هوا چشم از خیرگی به افق برداشت و گل پلاسیده اش را به سمت مرد گرفت. مرد به آرامی گل را گرفت و بعد سکه ای به برده فروش داد. به زن اشاره ای کرد و گفت: تو در راه خدا آزادی
-----------
لرزش دست، ترسی به دلش ریخت. سعی کرد روی نشانه تمرکز کند اما ذهنش پر بود از خیالات درهم وبرهمی که مثل ابرهای سرگردان، آسمان ذهنش را تاریک کرده بود. باید هر طور شده هدف را می زد. باید خودش، توانش، حیثیت قبیله و قوم و ادعای برتر بودنش را اثبات می کرد. حریفش قَدَر بود. حریفش در رزم آوری و به خصوص تیراندازی هماورد نداشت. هر دو نفرشان ربیعه، دختر زیبای سعد بن وائل بزرگ قبیله ثقیف را خواستگاری کرده بودند. هر دو مردانی جنگاور بودند و بارها و بارها در نبردهای مختلف لیاقت خود را نشان داده بودند اما او یک ویژگی داشت که برتری اش بر رقیب را به رخ می کشید؛ اینکه او عرب بود و رقیبش ایرانی، ولی افسوس که دل ربیعه با هرمز بود. فکر رقیب ایرانی، لرزش دستش را بیشتر کرد، به خودش نهیب زد «دل ربیعه مهم نیست، مهم این است که من او را می خواهم.»
بعد از چند بار خواستگاری بالاخره کار از حرف به عمل کشید. قرار شد هرکدام توانست برتری اش را در رزم و تیراندازی ثابت کند، برنده این ماجرا باشد و حالا ابن نمیر در کشاکش مسابقه تازه شک کرده بود که این ترفند می بایست از سوی ربیعه به پدرش القا شده باشد؛ چه او از برتری رزمی هرمز اطمینان داشت. یاد لحظه ای افتاد که با مطرح شدن کفایت جنگاوری، بی هوا عصبیّت قبیله و قومش تحریک شد و بدون درنگ پیشنهاد مسابقه را پذیرفت و جاهلانه خود را در دامی انداخت که از سوی معشوق پهن شده بود، معشوقی که دل در گرو عشق دیگری داشت و اکنون در لحظه حساس کمان کشی، این افکار همچون موریانه های سرخ، تنه پوسیده اراده اش را می جویدند و او را از عاقبت این نبرد ابلهانه می ترساندند.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1400
-
چاپ جاری8
-
تاریخ اولین چاپ1395
-
شمارگان1200
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعپالتویی
-
تعداد صفحات271
-
ناشر
-
نویسنده
-
ویراستار
-
وزن243
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 25 اردیبهشت 1395
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 4 آذر 1402
-
شناسه41769
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
نقد کتاب
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
عاشقی در برابر عشق
امید کورهچی
عاشقی در برابر عشق کتابی است از نشر کتابستان. شاید اولین انتشاراتی که اولین رمان را راجع به امام حسن (علیه السلام) به رشته تحریر در می آورد و این مورد تقدیر است. اما خیلی بعید است که چندین اشتباه تاریخی داستانی شخصیتی در آن دیده شود.
شروع کتاب جذابیت خوبی دارد اما متحیرم که چرا نویسنده بسیار سعی داشته تا القاء کند عرب 50 سال مسلمان شده و آداب یاد گرفته از اهل بیت در زمان حکومت امیر المؤمنین علی علیه السلام هنوز سوسمار خور خونخوار بیفرهنگ است و ایران با فرهنگ، چرا میخواهد امام حسن علیه السلام را چون شاهزادگان با لباس فاخر، صاحب پول زیاد و سفره های ملون معرفی کند.
تا صفحه ی 180 رمان که چندین اشتباه تاریخی و زمانی و القاء فرهنگ سخیف عرب جاهلی به عرب مسلمان ادامه دارد اما بعد از آن را چون دیگر نخواندم قضاوتی نمیکنم.
فقط چند نکته: نویسنده تلاش کرده تا داستانی تولید کند دور آن امام حسن (علیه السلام) را معرفی کند اما تا همان صفحه ی 180 بیشتر احادیث را از زبان امام می آورد تقریبا نصیحت گونه، طوری که انسان تصور میکند امام دائما در حال موعظه هستند. فضای کوفه در رمضان فضای پخت غذا و سفرهست، یا نویسنده نتوانسته خوب زمان را بیان کند و یا اینجا غفلتی رخ داده. مردم مسلمان عربستان را به گونه ای ترسیم میکند که انگار دارد جاهلیت و توحش آن زمان را نشان میدهد در حالیکه قطعا نباید اینگونه باشد یعنی بیست و سه سال زحمت پیامبر، حضور امیر المؤمنین و حسنین تأثیر در شناخت نوع خوراکشان هم نداشته است، این روندی عبث آلود است. بهر حال کاش تجدید نظر جدی در متن رمان اتفاق میافتاد.
1 آذر 1396