فقر پدیده شومی است که فساد و تباهی به بار میآورد؛ روح و جسم را می فرساید؛ در اقتصاد خلل وارد می سازد؛ ناهنجاری های اجتماعی ایجاد می کند. فقر، آنچنان شوم است که همه دولت ها و حکومت ها، مدعی اند در راه مبارزه با آن کوشیده اند و می کوشند. اما به راستی برای مقابله با فقر چه باید کرد؟ بی گمان برای نابودی هر نابسامانی و ناهنجاری باید آن را نیک شناخت و علل و عوامل آن را کشف کرد و راه های اصولی و علمی مبارزه با آن را نیز مشخص کرد و اصول و راهبردهای توسعه وعناصر فرهنگی آن را بررسی کرد. اسلام نیز، مبارزه با همه ناهنجاری ها و کاستی ها و از آن جمله فقر را سرلوحه کارهای خویش قرار داده و با علل و عوامل آن، به نبردی سخت برخاسته است؛ زیرا در اصل و فرع احکام خود، در تضاد با مترفان و مسرفان و مستکبران و متکاثران است.
اسلام در این راه، برنامه های بسیار جامع و فراگیر و کارآ داده است که باید در راه دستیابی و تنقیح آن کوشید و این مهم، نیروهای اسلامی دانا و ژرف نگر و آگاه به مسائل روز و سامان یافته می طلبد.
این مجموعه چهار جلدی قدمی در شناخت فقر و شاخص های آن، امکان یا عدم امکان توسعه مستقل، راهبردهای توسعه در جهان سوم، عناصر فرهنگی توسعه و... است.