کتاب پیرمرد و صندلی: برگرفته از زندگی شهید سید حسن مدرس، نوشته سید سعید هاشمی است و در انتشارات به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) منتشر شده است. این کتاب حاوی داستانی واقعی در 12 فصل به قلم "سید سعید هاشمی" با صفحاتی مصور است. داستان در زمان احمدشاه قاجار اتفاق می افتد، که انگلیسی ها با تلاش زیاد باعث تغییر حکومت قاجار و انتقال آن به محمدرضا پهلوی شدند. نقش شهید سید حسن مدرس در مجلس برای جلوگیری از انتقال قدرت به قزاق ها، فشار محمد رضاخان به مجلس برای تصویب انتقال قدرت، کشته شدن عده ای از نمایندگان مجلس و ... در این داستان بازگو شده است.
گزیده کتاب
زندان سرد و تاریک بود آجرهای نم زده و قدیمی، شور بسته بودند. بودند زندان بو میداد. جابهجای دیوارها ریخته بود. موشها اینطرف و آنطرف زندان سوراخ داشتند. مدرس از جا بلند شد و عصایش را به دست گرفت و آرامآرام شروع کرد به قدم زدن. یکی از زندانیها که کنار مدرس نشسته بود بعد از بلند شدن مدرس آرام در گوشش زندانی دیگر گفت: «آقا، این مدت که در زندان بوده خیلی شکسته شده» زندانی دیگر به قامت مدرس که کمی کمانی شده بود، نگاه کرد و گفت: «بله دیگر معلوم است که شکسته میشود در این زندان سرد و تاریک هر کس دیگری هم به جای او بود شکسته میشد» یکی از زندانیان با صدای بلند از مدرس پرسید: «آقا! به نظر شما ما تا کی در زندان میمانیم؟» مدرس روی سکوی آجری کنار دیوار نشست. کف دو دستش را روی دستهی عصا گذاشت و گفت: «دیگر چیزی نمانده این رئیس الوزرا خیلی نمیتواند دوام بیاورد انشاءالله چند وقت دیگر آزاد میشویم و میروید سراغ خانوادههایتان» زندانی با ناامیدی گفت: خدا کند...