نشان دادن اهمیت فلسفه ی اسلامی و نقد پالایش آن، هدف اصلی این نوشتار است؛ برای این کار، نویسنده پنج موضوع فلسفی را انتخاب کرده است: اصالت وجود، معاد جسمانی، وجود کلی، فطری بودن دین و علم حضوری.
وی در بررسی دو مقوله ی نخست، آرای صدرالمتالهین را نقد کرده است. در خصوص وجود کلی با بحث تحلیلی انتقادی، تاریخ بحث از وجود کلی را پی گرفته و نشان داده است که فیلسوفان مسلمان در این مسئله از هدف های ریشه ای غفلت کرده و این بحث را به شکل جدال انتزاعی و بی حاصل درآورده اند.
درباره ی فطری بودن دین به دلیل اهمیتی که این موضوع در آثار شخصیت های دینی و برجسته ی پنجاه سال اخیر یافته و پیوند استواری که با الهیات مسیحی دارد، و برای جلوگیری از نفوذ یک اصل نادرست، آن را از دیدگاه معرفت شناسی بحث کرده است و راجع به علم حضوری، آرای متفکران معاصر را در این باره نقد کرده و نشان داده است که بر خلاف دیدگاه معاصران، دانش حضوری در رفع مشکلات معرفت شناختی، نقشی ندارد.