ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

فرزندان روح الله 4: مردان رستگار؛ جستارهایی از تحولات لشکر 10 سیدالشهداء (1362 - 1363) به روایت سید محمد ابوترابی

دسته بندی: فرهنگ پایداری دفاع مقدس

ناشر: یا زهرا (س)

با همکاری: محمدعلی صمدی

سال نشر: 1395

تعداد صفحات: 208

2
امتیاز
3
نفر
3.7 از 5
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

«مردان رستگار» کتابی در خصوص تحولات لشکر 10 سیدالشهدا (ع) است که وقایع سال‌ های 1362 تا 1363 را دربرمی‌ گیرد. این کتاب خاطراتی را در بردارد که توسط سید محمد ابوترابی روایت می ‌شود. این کتاب با همکاری محمدعلی صمدی و علی اکبری مزدآبادی نوشته شده است و در انتشارات یا زهرا (س) به چاپ رسیده است.


وی در سال 1374 در آزمون دوره دکتری علوم استراتژیک دانشگاه دفاع ملی پذیرفته و دو سال بعد، از این دانشگاه فارغ ‌التحصیل شد. او در سال 1393 پس از 34 سال و درحالی که در دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه امام حسین (ع) به تدوین و انتقال تجربیات خود مشغول بود، به بازنشستگی رسید.

در کتاب «مردان رستگار» درباره موضوعات مختلفی سخن گفته شده است. به عنوان نمونه در این کتاب از سردار شهید محمدابراهیم همت، فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌ الله (ص) در ‌سال‌ هایی از دفاع مقدس نیز یاد شده است. راوی به نقل از او، حساسیت شرایط در یکی از عملیات ‌ها را ترسیم کرده که در نوع خود، روایت صریحی است. همچنین خاطراتی از فضای جبهه و شرایطی که فرماندهان در آن قرار داشتند، روایت می‌ شود. شهید حاج کاظم نجفی رستگار، فرمانده تیپ تازه تاسیس سیدالشهدا (ع) یکی از همین افراد است که یکی از خاطرات، به فشاری که بر او وارد بوده، اختصاص دارد.

در پیش‌ گفتار کتاب مردان رستگار؛ جستارهایی از تحولات لشکر 10 سیدالشهداء (1362 - 1363) به روایت سید محمد ابوترابی آمده است:

«صحیفه پیش‌ رو که عنوان دو پهلوی مردان رستگار بر تارکش می ‌درخشد، تنها شکواییه ‌ای است کوتاه و از مجاهدی دل‌ خسته تا یاد یاران سفر کرده ‌اش را از هاله ‌ای از غبار منقولات و روایات مبهم و غالبا نادرست بیرون کشد و برای نخستین بار پس از 30 سال، روایتی دست اول و بی‌ واسطه باشد از گعده‌ جهادی رندان رستگاری که مردانه بر بیعت با پیشوای‌ شان ایستادند و با خون خویش، بر صدق دعاوی سترگ‌ شان، مهر جاودانگی زدند.»

گزیده کتاب

آقای رفسنجانی گفت: «من این متن را برای آقا محسن {رضایی} خواهم فرستاد اما می خواهم برگ آخر جزوه را که امضای شماها است، نفرستم. به نظرم اینطوری بهتر است.» حاج حسن بهمنی گفت: «ارزش این جزوه به امضاهائیه که تأییدش کرده.

اینا بچه های استخون خورد کرده جنگ و کردستان هستن، از وسط آتیش اومدن، جمع بندی و قضاوتاشون رو انجام دادن. اگه کسی از بیرون جنگ بیاد و ایرادگیری کنه، ما خودمون باهاش برخورد می کنیم. ما بچه های عملیات سپاه و جنگ هستیم. این جزوه رو با برداشتن امضای نویسنده هاش از اعتبار نندازید.»

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام