●دسته بندی: کودکان و نوجوانان
●ناشر: امیرکبیر
●نویسنده: سید حسین میرکاظمی
●سال نشر: 1395
●تعداد صفحات: 80
در خلاصه داستان «رولانت عزیز» آمده است: جادوگری دو دختر داشت. یکی از دختران، ـ دختر خودش ـ بسیار زشت و بدجنس بود و دیگری نادختریش که زیبا و مهربان بود. دختر بدجنس پیشبند زیبای خواهرش را خواست و جادوگر تصمیم گرفت دختر زیبا را بکشد. دختر زیبا از نقشه وی آگاه شد و دختر زشت را به جای خود خواباند. جادوگر اشتباهاً دختر خود را با تبر سر برید. دختر زیبا چوبدستی جادوگر را برداشت و به همراه با نامزد خود رولانت فرار کرد. آنها با استفاده از چوبدستی، بارها از چنگال جادوگر گریختند. رولانت نزد خانواده بازگشت و دختر را فراموش کرد و با دختر دیگری نامزد کرد. دختر زیبا نیز خود را به شکل گلی در آورد و توسط چوپانی چیده شد و دوباره به شکل دختر درآمد. در شب عروسی رولانت وی با شنیدن صدای دختر زیبا با یادآوری خاطرات گذشته، با او ازدواج کرد.