●دسته بندی: مباحث نظری ادبیات
●ناشر: شهرستان ادب
●نویسنده: اسماعیل امینی
●سال نشر: 1402
●تعداد صفحات: 228
در یکی از یادداشت های کتاب می خوانیم:
گاهی برخی تقدّس موضوعی شعر را برای پوشاندن ضعف های شعر وسیله قرار می دهند و مثلاً می گویند: «این شعر درباره ی حماسه کربلاست. آیا به نظر شما حماسه کربلا مهم تر است یا کشف شاعرانه؟!» این مانند آن است که کسی با خطّی نازیبا آیات قرآن کریم را بنویسد و در مقابل انتقادات، بگوید که: «آیات قرآن مهم تر است یا خوش نویسی؟»
یا در یکی دیگر از یادداشت های امینی در این کتاب آمده است:
زبان شعر، گاهی شبیه زبان معمولی است و گاهی با آن تفاوت دارد. ولی دشواری و آسانی زبان نیست که ارزش شعر یا توانایی شاعر را تعیین می کند. حتّی می توان گفت که ساده نوشتن، گاهی بسیار سخت تر از دشوارنویسی است و هستند شاعران کم تجربه ای که تلاش می کنند کاستی های شعرشان را با دشوارنویسی بپوشانند. همچنین بسیاری از بزرگان شعر در دوران پختگی و اوج شاعری خود، به زبانی ساده و روان، شعر می سرایند؛ زیرا زبان شعر به هر حال برگرفته از زبان مردم است در تمام گونه ها و طبقات زبانی. و شاعر توانمند کسی است که به تناسب موضوع و مضمون شعر، بتواند از گونه های مختلف زبانی بهره بگیرد.
در مطلب «بدانید که من شاعرم!» نوشته است:
«من شاعرم اما کسی از شاعر بودنم خبر ندارد. حتی اعضای خانواده ام کارم را چندان جدی نمی گیرند. اگر شعرهایم را در مطبوعات منتشر کنم، همگان می پذیرند که من شاعرم... من شاعرم و از دوستان و همکارانم خواسته ام که در اینترنت برایم تبلیغ کنند و انجمنی برای هواداران شعرهای من تاسیس کنند.من شاعرم و اخیراً پس از یکی دو سال شاعری! مدعی شده ام که چندین دوره شاگرد تعلیم داده ام و با شاگردان هر دوره عکس یادگاری هم گرفته ام. من شاعرم و به تدریج به مرتبه ای رسیده ام که احساس می کنم می توانم درباره ی همه چیز اظهار نظر کنم؛ از سیاست و اقتصاد تا فلسفه و دین و حتی ورزش و انرژی هسته ای و تغذیه ی سالم و بهداشت فردی... من شاعرم و سرم خیلی شلوغ است. مصاحبه با خبرگزاری ها، دیدار با آدم های مطرح و مقامات بالا، سفرهای داخلی و ترجیحاً خارجی، عکس انداختن با حالت شاعرانه و ... آن قدر وقت مرا می گیرد که فرصت چندانی برای مطالعه و تامل ندارم. من فقط شعر می گویم و می کوشم به همگان اعلام کنم که: «من شاعرم».»