کتاب داستان های دوستی 10: نوبت نان، نوشته سید محمد مهاجرانی است و در انتشارات قدیانی منتشر شده است.
کتاب داستانی ساده و در عین حال عمیق دارد. مادر به پسر خانه میگوید برو نان بگیر. پسر که دلش می خواهد مسابقه را از تلویزیون ببیند به نانوایی میرود و با صف شلوغ مواجه می شود. دوستش رضا را میبیند که نزدیک است نون بگیرد. پیش او می رود می گوید مادرت گفته دو تا نان دیگر بگیر که میهمان داریم، وقتی رضا به منزل می رسد، مادرش می گوید چرا 4 تا نان گرفتی؟ و اینجا نادر با خجالت می آید و حقیقت ماجرا را می گوید که برای اینکه به دیدن مسابقه برسد این دروغ را گفته... وقتی نان ها را از رضا می گیرد می بیند پیرمردی که جلوی او در صف بوده چون نان تمام شده دست خالی دارد بر میگردد و اینجاست که نادر گرفتار عذاب وجدان می شود و...
داستان نوبت نان، به خوبی کودک را با مفاهیمی نظیر: عواقب عدم رعایت حقوق دیگران، یاری و کمک به نیازمندان، ایثار و ... آشنا می کند.