این دفتر شعر گزیده ای از دفترهای شعر «پیاده آمده بودم ...» و «کفران» محمدکاظم کاظمی شاعر افغانستانی است. که بسیاری از شعرها با آنچه در این سال ها بر مردم و کشور افغانستان گذشته است، پیوند دارد. هر چند منکر احتمال تاویل های دیگر برای بعضی شعرها نیز نمی توان بود، که گاه به عمد بوده است و گاه به اتفاق. محمدکاظم کاظمی ، شاعری افغان است ، اما در تحلیل و تبیین وضع و حال امروز ایرانیان ، از بسیاری از شاعران ایرانی بهتر و دقیق تر سخن گفته است . «پیاده آمده بودم ...» اولین مجموعه شعر کاظمی ، نام او را به عنوان شاعری چیره دست در جامعه شعری ایران و افغانستان مطرح ساخت ، هرچند کاستی هایی هم در آن مجموعه بود که کاظمی خود به آنها اعتراف کرده و آنها را پذیرفته است . اما هرچه گذشت ، ذهن و زبان و تفکر شاعرانة کاظمی پخته تر شد و اکنون در نقطه ای ایستاده است که او را می توان از مثنوی سرایان موفق دو سه دهه اخیر به شمار آورد. «قصه سنگ و خشت » شامل بخش اعظم شعرهای «پیاده آمده بودم ...» به اضافه گزینه ای از شعرهای جدید کاظمی است . «قصه سنگ و خشت » با شعر «سقف های بی دیوار» سروده سال 1367 آغاز می شود و با شعر «عموزنجیر باف » از سال 1382 پایان می یابد. بدین ترتیب ، این کتاب ، به واقع کارنامه شاعری محمدکاظم کاظمی است ، چون تقریباً همه شعرهای قابل توجه او را در خود دارد. بسیاری از شعرهای این کتاب ، اولین بار است که در مجموعه ای از این شاعر به چاپ می رسد. «قصه سنگ و خشت »، در بهار 1384 توسط انتشارات نیستان منتشر شد و در پاییز همان سال ، به چاپ دوم رسید.