برای نوشتن این کتاب با همسر شهید و همرزمانش در استان های تهران،آذربایجان شرقی و غربی،شهرهای مشهد،خوی،ارومیه،اردبیل و تهران گفت وگو شده است. بخش قابل توجهی از این کتاب مربوط به خاطرات همسر شهید از زمان آشنایی با نادر دیرین در نوجوانی تا ازدواج، نحوه زندگی در مشهد در زمانی که شهید دیرین طلبه بود، نحوه رفتار در خانواده و حضور در جبهه و نهایتا شهادت است.
در بخش خاطرات دوستان و همرزمان شهید هم نکات جالب توجهی به چشم می خورد. در این خاطرات نقش شهید دیرین در پیروزی انقلاب اسلامی،فعالیت در پایگاه بسیج مسجد یساول اردبیل، تشکیل انجمن اسلامی در مدرسه،تربیت جوانانی که امروزه بسیاری از آنها در کشور مسئولیت دارند،قهرمانی در مسابقات کشتی نوجوانان،حضور در لبنان و فعالیت های تبلیغی در این کشور از جمله دیگر بخش های این کتاب هستند.
هر کدام از همرزمان شهید دیرین در این کتاب خاطراتی از زمان حضور در جبهه و نحوه شهادتش تعریف کرده اند که برای اولین بار بیان می شوند. خاطرات شیرین زندگی شهید دیرین با طلبه های هم دوره اش در مشهد هم در این کتاب جذاب هستند.
شعر معروف «نماز اوسته ننه سنگرده گولـله قلبیمه دَیدی/ سینه م اوت توتدو یاندی پارچالاندی قددیمی اَیدی»… را هم که در زمان جنگ معروف بود،شهید نادر دیرین خوانده است و متن کامل این شعر در کتاب ردی پای دیرین چاپ شده است.
«داودزاپاتا»، پنجه در پنجه منافقان، همنشینی با آبگوشت، درسی به مدافعان لبنان، به رزمنده زن نمی دهم، کت و شلوار امانتی، دریغ از یک نامه، دفترچه گناه، بوی عملیات، قرعه شهادت، خلسه عارفانه، حساب بانکی، حنابندان خداحافظی، غریبه ای میان اشک ها، نشانی مزار و فقط شهید نشو از جمله عناوین خاطرات منتشر شده در این کتاب هستند.