کتاب روش شناسی علوم انسانی اسلامی، نوشته احمدحسین شریفی است و در انتشارات آفتاب توسعه منتشر شده است. روش شناسی علوم انسانی اسلامی، شامل 14 فصل اصلی است که پس از ذکر مقدمه مفصلی که نویسنده برای کتاب نگاشته آغاز می شود.
عناوین فصول اصلیک تاب روش شناسی علوم انسانی اسلامی عبارتند از: تحلیل مفاهیم و نکات مقدماتی، نظریه ضد روش، پرسش های پژوهشی، روش تعریف، روش توصیف، روش تبیین، ویژگی های روش شناسی تبیین، روش استدلال، روش استدلال استقرائی، روش استدلالی تمثیلی، روش تفسیر، ویژگی های روش شناختی تفسیر،روش پیش بینی و روش ارزیابی. در فصل آخر کتاب فهرست منابع، منابع فارسی و عربی، منابع انگلیسی و نمایه ها هم آمده است.
یکی از ویژگی های برجسته این اثر علاوه بر سادگی و روانی، داشتن خلاصه فصل درانتهای هر فصل است. این خلاصه ها به فهم بهتر و بیشتر مطلب کمک می کند.
مولف در کتاب کتاب روش شناسی علوم انسانی اسلامی سعی کرده که فلسفه روش و روش شناسی را در نظر بگیرد و به گونه ای مسیر خود را طی کند که اولا این نوشتار برخوردار از ویژگی وضوح باشد و بتواند برای محققان علوم انسانی راهبری کند. ثانیا در خدمت اهداف و کارکردهای اصلی علوم انسانی باشد. ثالثا در همه بخش ها مبانی و مقاصد و ارزش های اسلامی را مورد توجه قرار دهد و به تعبیر دیگر روش شناسی علوم انسانی اسلامی را ارائه دهد.
در کتاب روش شناسی علوم انسانی اسلامی، نویسنده بر روش شناسی کارکردهای مختلف علوم انسانی، براساس مبانی اسلامی متمرکز و در واقع کوشیده با تکیه بر فکر و اندیشه اسلامی روشی معقول برای هریک از تعریف، توصیف، تبیین، تفسیر، پیش بینی، ارزشیابی و کنترل کنش های انسانی ارائه بدهد.
گزیده کتاب
بخشی از مقدمه کتاب روش شناسی علوم انسانی اسلامی: بحث از روش و روششناسی، یکی از پر جاذبهترین و البته پر مجادلهترین مباحث در میان عالمان علوم انسانی است. تا جایی که بعضاً دوران اخیر را دوران «نبرد روشها»[1] نامگذاری کردهاند. در دهههای اخیر، صدها کتاب درباره روش و روششناسی نوشته شده است. تحقیقات بسیار گسترده، مفید و کارگشایی در این زمینه صورت گرفته است.
با این حال، به نظر میرسد بسیاری از اندیشهها و آثار پدید آمده ابتداییترین شرایط «روش» یعنی «روشنگری»، «وضوح»، «کارآمدی» و «راهبری» را ندارند. گویا «روششناسی» نیز سرنوشت علم منطق، اصول فقه و هرمنوتیک را پیدا کرده است. فلسفه وجودی این علوم نیز این بود که به ترتیب، شیوه درستِ اندیشیدن، روش صحیحِ استنباط و کشف آموزههای دینی و روشِ فهم و تفسیر متن را نشان دهند. اما بعد از مدتی خود آنها اصالت پیدا کردند و افرادی متخصص در این علوم ابزاری شدند و آنقدر بر حواشی و شاخ و برگهای آنها افزودند که فلسفه شکلگیری آنها به فراموشی سپرده شد. «روششناسی» نیز علیرغم آنکه زمان چندانی از پیدایش آن نمیگذرد، به همین سرنوشت مبتلا شده است!
افزون بر این، روششناسیهای موجود، در بسیاری از موارد فاصله زیادی با مطلوب دارند. مطلوب ما، در علوم انسانی عبارت است از «تعریف»، «توصیف»، «تبیین»، «تفسیر»، «پیشبینی»، «ارزشیابی» و «جهتدهی یا کنترل» کنشهای انسانی. اگر چنین است روش نیز باید بتواند این مطلوب و خواسته را تأمین کند و باید در خدمت تحقق این اهداف باشد. باید بتواند توصیف صحیح از ناصحیح را نشان دهد؛ در تبیین و سایر مؤلفهها نیز به همین ترتیب.
سعی نویسنده در این نوشتار بر آن است که فلسفه روش و روششناسی را در نظر بگیرد و به گونهای مسیر خود را طی کند که اولاً، این نوشتار، برخوردار از ویژگی وضوح باشد و بتواند برای محققان علوم انسانی راهبری کند؛ ثانیاً، در خدمت اهداف و کارکردهای اصلی علوم انسانی باشد. یعنی راهها و روشهای اطمینانبخشی را برای دستیابی به واقعیت در هر یک از مؤلفههای علوم انسانی در اختیار قرار دهد و ثالثاً، در همه بخشها، مبانی و مقاصد و ارزشهای اسلامی را مورد توجه قرار دهد و به تعبیر دیگر، روششناسی علوم انسانی اسلامی را ارائه دهد. امید است که با توفیق الهی، در دستیابی به این اهداف موفق باشد.