این کتاب را از تاثیرگذارترین کتاب های نوشته شده پس از جنگ جهانی دوم دانسته اند و این ارزیابی گزاف نیست. داعیه اصلی تامس س.کیون در کتاب ساختار انقلاب های علمی این است که علم به روش تجمع تدریجی و خطی اطلاعات و داده های نوین توسعه نمی یابد بلکه از طریق انقلاب های دوره ای پیش می رود. در جریان این انقلاب هاست که یک پارادایم مسلط و پذیرفته شده جامعه علمی کنار گذاشته شده و پارادایم جدیدی به جای آن می نشیند. چنین تغییری موجب تحولی عمیق در سرشت جست وجو و تحقیق علمی می شود.
نگاه نگارنده کتاب عمیقا متاثر از مکتب "فلسفه تحلیلی" است. وضوح و شفافیت اصطلاحات و گزاره ها و اجتناب از مغلق گویی و حیرت افکنی ویژگی این رویه بیان فلسفی است. البته این معنا مانع از باریک اندیشی و ژرف نگری های فکری نبوده و خواننده دقیق کتاب خود شاهد خواهد بود که برای رسیدن به پاره ای از استنتاجات تا چه میزان بادیه های درشتناک خردفرسا و هزارتوهای اندیشگی طی شده است. حاصل این همه، معرفی الگویی برای حصول و پیشرفت دانش علمی است که با الگوی مورد پذیرش زمان خود از بیخ و بن متفاوت بوده و امروزه مورد پذیرش اغلب متخصصان مطالعات علم است".
این کتاب ۱۳ فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: نقشی برای تاریخ، گذار به سوی علم متعارف، سرشت علم متعارف، علم متعارف به مثابه حل معما، اولویت پارادایم ها، ناهنجاری و بروز اکتشافات علمی، بحران و ظهور نظریه های علمی، واکنش به بحران، طبیعت و ضرورت انقلاب های علمی، انقلاب ها به مثابه دگرگونی هایی در چشم انداز جهان، نامرئی بودن انقلاب ها، استقرار انقلاب ها، پیشرفت از طریق انقلاب ها.