توی عملیات فاو یکی از بچه های غواصی زخمی شده بود . مدام تماس می گرفت «شفیعی حالش خوبه؟» گفتیم «آره حسین آقا. مطمئن». گفت «باید هم خوب باشه. حالا حالاها کارش داریم. اصلاً گوشی را بده به خودش.» به بچه های امداد بی سیم می زد بروند بیاورندش عقب. می گفت «حتماًها!» یکی از پیغام هاش را نشنیدم. از بی سیم چیش پرسیدم «چی می گفت ؟» گفت «بابا! حسین آقا هم ما رو کشت با این غواصاش»