وقتی آتش گلوله و خمپاره و توپ خانه های دشمن شروع شد و بارش بمب ها آغاز شد، وقتی داغ جنگ و شهادت به سینه ی شهر نشست، شهر را خونین شهر نامیدند. کتاب خونین شهر که جلد هفدهم از مجموعه «روزگاران»می باشد، شامل صد خاطره است از روزهای اول جنگ و مقاومت در خرمشهر.
گزیده کتاب
خانمم باردار بود. هفت ماهش می شد. من هم که همه اش این ور و آن ور بودم توی درگیری ها، نمی توانستم بهش برسم. هرچه کردم، از شهر نرفت. دیدم کاری از دستم نمی آید، به ش چیزهایی یاد دادم که بتواند از خودش دفاع کند. چند تا هم نارنجک دادم دستش و رفتم. *** شاید بتوان گفت صدای اولین گلوله های جنگ خرمشهری ها شنیدند. همه چیز از خرمشهر آغاز شد. همه ی چیزهایی که شنیده ایم و می دانیم یا نشنیده ایم و نمی دانیم.