35,000
تومان
10 ٪
31,500
تومان
افزودن به سبد خرید
مدافعان حرم 6: جانا (شهید محرم ترک)
●دسته بندی: فرهنگ پایداری فلسطین، لبنان، سوریه و یمن
●ناشر: روایت فتح
●نویسنده: منصوره قنادیان
●ویراستار: خدیجه عارفی
●با همکاری: محمد قاسمی پور
●سال نشر: 1397
●تعداد صفحات: 152
9
0 (از 0 رای)
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما
معرفی کتاب
کتاب مدافعان حرم 6: جانا (شهید محرم ترک) یکی از مجموعه کتاب های مدافعان حرم است. این کتاب زندگی شهید محرم ترک را روایت می کند. شهید محرم ترک متولد سال 1357 اصالتا اهل شهرستان ازنا از استان لرستان بود وی در سال 1377 وارد سپاه شد و در زمره پاسداران انقلاب اسلامی و مشخصا از اعضای نیروی قدس و نیروهای برون مرزی سپاه انقلاب اسلامی شد.
از آنجایی که شهید محرم ترک مربی تخریب و استاد دانشکده بوده و برای ماموریت های برون مرزی زیادی شرکت می کرده آخرین ماموریت برون مرزی خود را در میان نیروهای دفاع ملی سوریه و آموزش این نیروها سپری می کند و در همان جا به فیض شهادت نائل می آید.
کتاب مدافعان حرم 6: جانا (شهید محرم ترک)، داستان هایی را از بستگان و دوستان شهید محرم ترک روایت می کند. این کتاب به قلم منصوره قنادیان نوشته شده است و در انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
از آنجایی که شهید محرم ترک مربی تخریب و استاد دانشکده بوده و برای ماموریت های برون مرزی زیادی شرکت می کرده آخرین ماموریت برون مرزی خود را در میان نیروهای دفاع ملی سوریه و آموزش این نیروها سپری می کند و در همان جا به فیض شهادت نائل می آید.
کتاب مدافعان حرم 6: جانا (شهید محرم ترک)، داستان هایی را از بستگان و دوستان شهید محرم ترک روایت می کند. این کتاب به قلم منصوره قنادیان نوشته شده است و در انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
گزیده کتاب
امان از روزی که به خانه می آمد و می دید فهمیه سرپاست و کار خانه کرده است. از نظر محرم فهیمه باید استراحت مطلق می کرد. نمی توانست ببیند فهیمه با آن حالش کار کند. فهیمه جرات نداشت ظرف بشورد، جارو کند و غذا بپزد. همه کارها را محرم انجام می داد.
یک شب که از مهمانی برمی گشتند، دل دردی شدیدی گرفت و حالش بد شد. به خودش می پیچید و ناله می کرد. احساس بدی داشت. محرم دستپاچه شده بود. لباسش را به سرعت پوشید. اول رفتند دنبال مادر فهیمه بعد هم مطب دکتر. فهیمه که بد حال می شد، محرم تا چند روز حالش سر جایش نبود.
یک شب که از مهمانی برمی گشتند، دل دردی شدیدی گرفت و حالش بد شد. به خودش می پیچید و ناله می کرد. احساس بدی داشت. محرم دستپاچه شده بود. لباسش را به سرعت پوشید. اول رفتند دنبال مادر فهیمه بعد هم مطب دکتر. فهیمه که بد حال می شد، محرم تا چند روز حالش سر جایش نبود.
اطلاعات کتاب
- ●زبان کتاب: فارسی
- ●سال نشر: 1397
- ●چاپ جاری: 2
- ●شمارگان: 2200
- ●نوع جلد: جلد نرم
- ●قطع: رقعی
- ●تعداد صفحات: 152
- ●ناشر: روایت فتح
- ●نویسنده: منصوره قنادیان
- ●ویراستار: خدیجه عارفی
- ●با همکاری: محمد قاسمی پور