loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

بی کتابی

داستان ما

ناشر شهرستان ادب

نویسنده محمدرضا شرفی خبوشان

سال نشر : 1397

تعداد صفحات : 262

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 53201 10003022
135,000 121,500 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

رمان «بی کتابی» ماجرایی تاریخی را دست مایه خود قرار داده است که در دوران قاجار رخ داده است و عموم مردم از آن بی خبرند: مظفرالدین شاه کتابداری به نام لسان الدوله را به ریاست کتابخانه سلطنتی منصوب می کند اما او با خیانت در امانت، بخش عظیمی از این میراث غنی، شامل هزاران نسخ نفیس خطی را به فروش می رساند. هر نسخه و اوراقی از نسخ معروف در موزه های جهان است مربوط به این دوره است که این فرد از کتابخانه ها خارج کرده است. ماجرای به توپ بستن مجلس نیز از همزمان با این واقعه از جمله محورهای داستان است. شخصیت اصلی داستان دلال کتاب است که در این اثر به کتابسازی، کتابداری و صحافی و برخی هنرهای مرتبط با کتاب مشغول است و مخاطب را با جزییات تاریخ صنعت کتاب پردازی آشنا می کند.

محمدرضا شرفی خبوشان، نویسنده و شاعر متولد 1357 اهل ورامین است که پیش از انتشار رمان «عاشقی به سبک ون گوک»، مجموعه داستان «بالای سر آب ها» و رمان «موهای تو خانه ماهی هاست» را در زمینه داستانی و همچنین مجموعه های «از واژه ها تهی» و «نامت را بگذار وسط این شعر» را در زمینه شعر منتشر کرده بود. مجموعه داستان «بالای سر آب ها»ی شرفی خبوشان، برنده کتاب سال دفاع مقدس و کتاب «موهای تو خانه ماهی هاست» برگزیده پنجمین جشنواره داستان انقلاب شده بود. رمان «عاشقی به سبک ون گوگ» پنجمین اثر اوست که موضوعی پیرامون پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357 دارد و نامزد جایزه جلال شده بود.

نکند ملک قرطاس از همان زمان که این عفریت دمبل گرفته، مقراض به جان کاغذ زد و نسخه ها را به دامن اجنبی انداخت و کتاب ها را در حوض نابود کرد، نفرینش را به سرمان انداخته؟
الان به سر من، قبل تر به آن زکیه و آدمم و بلکه به سر همه ی مردم طهران، بلکه خراب شده. این به توپ بستن مجلس و خفه کردن و شکم پاره کردن ها مگر تقاص نیست؟ تقاص این بی حرمتی به کاغذ؟
همه ما لایق نفرین قرطاسیم، همه ما بد کردیم به کاغذ؛ از آن مظفرالدین میرزای بی شعور بی درک خفیف العقل مریض که نمی دانست کتاب چیست و پسر کله پر گوشتش بگیر تا بیا برس به کتابدارباشی دزد و رئیس مجلس و نماینده دزد و وزیر دزد و کتاب فروش دزد و عتیقه فروش دزد و عمله دزد و کنیز دزد و نوکر دزد و حتی من دزد!
این تقاص تک تک ماست. قرطاس آمد و نفرینش را از دهان توپ، به صورت ما تف کرد! با خودم گفتم: «بکش میرزا یعقوب! تقاص تو تازه شروع شده».
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما