باغ خرمالو (رمان نوجوانان)
رمان نوجوان - 6
3.3 (3)
سال نشر : 1397
تعداد صفحات : 184
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 53206
10003022
معرفی کتاب
«باغ خرمالو»، در گونه ادبی رمان و خاص نوجوانان و در فضای شهریور سال 1320 نوشته شده است. این رمان، روایت گر استعفا و تبعید رضاشاه پهلوی به خارج از کشور است، زمانی که کشور در اشغال متفقین قرار دارد. در آن هنگام پهلوی دوم با خانواده سلطنتی به شهرهای ایران از جمله تهران، اصفهان، یزد، بندرعباس سفر می کند و در این سفر چند نوجوان با آنان دیدار می کنند.نویسنده با نگارش «باغ خرمالو»، در حقیقت شخصیت شکست خورده یک دیکتاتور را به تصویر کشیده است. این رمان در نهمین جشنواره داستان انقلاب اثر برگزیده شناخته شد. کتاب باغ خرمالو، در انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.
«باغ خرمالو»، را هادی حکیمیان به رشته تحریر درآورده است. او متولد 1357 در استان یزد، نخستین کتاب خود را با عنوان «گل انارها را باد می برد» در سال 1384 منتشر کرده است. مهم ترین کار او تا به امروز رمان «برج قحطی» است که شایسته تقدیر در شانزدهمین دوره جایزه شهید حبیب غنی پور و نیز نامزد جایزه ادبی جلال شد. از این نویسنده در مجلات «عصر پنجشنبه»، «کلک»، «گلستانه» و «آزما» داستانهایی به چاپ رسیده است.
همین طور که سینی را توی دستم گرفته بودم ناخودآگاه جلوتر رفتم آب دهانم را قورت دادم و آرام پرسیدم؛ یعنی شما خود رضاشاه هستید؟
پیرمرد انگار که حواسش جای دیگری باشد کاسه آب را از توی سینی مسی برداشت آن را یک نفس یر کشید و گفت؛ اعلیحضرت قوی قدرت پری شوکت همایون رضا شاه پهلوی، داری آب میشی اعلیحضرت مثل یک گلوله برف تو آفتاب تموز.
من نمی دونستم تموز یعنی چه اما حسینعلی که مثل همیشه از ننه اش یه چیز هایی شنبده بود از عقب گردن کشید و آرام بیخ گوشم گفت تموز را قدیمی هابه تیرماه می گویند، آفتاب تموز هم یعنی آفتاب داغ چله تیرماه. حسینعلی که رادیو را بغل گرفته بود حالا شانه به شانه من ایستاده بود و محو تماشای پیرمرد.
پیرمرد انگار که حواسش جای دیگری باشد کاسه آب را از توی سینی مسی برداشت آن را یک نفس یر کشید و گفت؛ اعلیحضرت قوی قدرت پری شوکت همایون رضا شاه پهلوی، داری آب میشی اعلیحضرت مثل یک گلوله برف تو آفتاب تموز.
من نمی دونستم تموز یعنی چه اما حسینعلی که مثل همیشه از ننه اش یه چیز هایی شنبده بود از عقب گردن کشید و آرام بیخ گوشم گفت تموز را قدیمی هابه تیرماه می گویند، آفتاب تموز هم یعنی آفتاب داغ چله تیرماه. حسینعلی که رادیو را بغل گرفته بود حالا شانه به شانه من ایستاده بود و محو تماشای پیرمرد.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1397
-
چاپ جاری7
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات184
-
ناشر
-
نویسنده
-
ویراستار
-
وزن201
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 25 خرداد 1396
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتچهارشنبه 10 آبان 1402
-
شناسه53206
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
سونیا
خیلی عالی بود
زبان صمیمی و طنز
دوست داشتمش
19 مرداد 1402
امیرمحمد امیدوار
واقعا کتاب چرتیه و هیچ کدوم از حرفاش مستند نیست و بچه ها اگه
مجبور نبودن هرگز اینو نمی خوندن
اصلا درست نیست یک نویسنده بیاد درمود تاریخ کشورش دوران بنویسه
13 بهمن 1400