شخصیت های نمایش نامه ی حاضر، عبارت اند از: کوهی، مخمل، یاقوت، و امیر ماهان. "کوهی" که فرمانده ی پادگان است، از "یاقوت آسیابان" که نگهبان شب در ضلع شرقی پادگان است. بازجویی می کند. در این بازجویی، کوهی از یاقوت، علت ترک پست را در روزهای سوم و دوازدهم فوریه، هم چنین پنجم مارس (با استفاده از مرخصی امیر ماهان) جویا می شود. یاقوت، رفتار خود را ناآگاهانه تلقی می کند و خطاب به کوهی خاطرنشان می سازد. "قربان، ماهان می گه اختیار وقتی معنا داره که نظمی در کار باشه و شما بتونید نتیجه ی کارتون رو پیش بینی کنید. ماهان می گه وقتی هیچ چیز رو نشه پیش بینی کرد، معنی اش اینه که وقتی شمار کاری رو انجام می دید، نیروهای دیگه ای به جای شما نتیجه ی کارها رو تعیین می کنند: و این دقیقا یعنی بی نظمی. به تعبیر خودش، یعنی دویدن در میدان مین اون هم در تاریکی محض، به همین خاطره که او به این نتیجه رسید، که اختیار، تابع نظمه و تا نظمی در کار نباشه، اختیار هم معنای روشنی نداره."