«زندگی من» یکی از مشهورترین داستان های چخوف، با روایت اول شخصِ کاراکتری همراه است که به اصیل زادگی و طبقه ی اشرافیت خود پشت کرده؛ چون مدت ها است که با اخراج شدن از اداره ها و جایگاه های آبرومندی که به واسطه ی آبرو و اعتبار پدرش به آن ها راه یافته بود به این نکته پی برده است که ذات او با جریان تکراری زندگی روسی و جبر مکرر زیست بورژووازی جور درنمی آید.
بی خود نیست که بعد از نشر این کتاب نویسنده بابت کنایه ها و نظرهایش در مورد نقضِ سیستم از طرف هیئت سانسور مورد عتاب قرار گرفت. پولوزنف -شخصیت اصلی داستان- به بهای این پشت کردن، مورد طرد آشنایان و دوستان خود و حتی نفی ولد پدرش قرار می گیرد. اما در این دنیا تنها کسی که با وجود موافق نبودن با تصمیمات او تنهایش نمی گذارد خواهر است.