۱۵۰٬۰۰۰
تومان
5 ٪
۱۴۲٬۵۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید
3
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

در داستان جمجمه ات را قرض بده برادر، گروهی غواص مأمور شناسایی عملیات والفجر هشت هستند. افراد گروه در پذیرفتن سردسته جدید تردید دارند و در پی بروز بعضی اختلافات گاه از دسته جدا می شوند. در طول داستان هر یک از افراد متناسب با مأموریتی که می یابد به شخص اصلی قصه تبدیل می شود و گذشته خویش را همراه با پیش بردن داستان، باز می گوید.

با شروع عملیات سرنوشت افراد دسته رقم می خورد. شاید حرکت در زمان گذشته و آینده از مهمترین تمهیدات رمان باشد. خاصه اینکه خرق محدودیت زمان و سفر به آینده بی آن که اثر را به سبک علمی ـ تخیلی سوق دهد، در چارچوب شیوه های روایی کلاسیک ایرانی قرار می دهد.

کتاب «جمجمه ات را قرض بده برادر» روایت دسته ای غواص مأمور شناسایی است که به بهانه های مختلف از یکدیگر می برند و به یک دیگر دل می بندند؛ روایت هایی متفاوت که با سفر در زمان بازگو می شود. کتاب داستان علت ها و معلول ها نیست، قصه خواهش آدمی است که به هرجا می­ خواهد می بردش، گاهی به میل، گاهی به زور؛ و قصه جنگ و انسان های درگیر جنگ. جنگی که انگار هرگز رخ نداده است و وجه های خیال انگیز و زیبایی شناسانه دارد؛ و راهی است برای شناخت انسان از خودش. انگار خوابی است و خیالی که رخ داده و آدم­ های درگیر این جنگ، کند و کاو می کنند در احوالات خودشان.

نویسنده مرتضی کربلایی لو در این اثر با بستر قرار دادن یکی از رویدادهای بزرگ و سرنوشت ساز جنگ؛ عملیات والفجر هشت، به کند و کاو در موضوع جنگ و حضور رزمندگان ایرانی در این عملیات پرداخته است. نویسنده در این رمان تلاش کرده از زاویه جدیدی به جنگ نگاه کند و برای همین در همان نگاه اول، نوع نگاه خود به مضامین آشنای دفاع مقدس را تغییر داده و نگرش تقریباً نا آشنایی را در این ادبیات در پیش گرفته است؛ رفتارهایی از جنس متفاوت با آنچه در سال های دفاع مقدس در جبهه های جنگ رایج و معمول بوده است.

شخصیت های پررنگ داستان را اعضای یک گروه کوچک غواضی (هلال، مرتضی، نورالله، هادی، سلیم، کاظم، حسین) تشکیل می دهند که چند شخصیت فرعی مانند فرمانده، عایشه و لیالی هم به نوعی مکمل قصه هستند. کتاب جمجمه ات را قرض بده برادر نوشته مرتضی کربلایی لو است و در انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.

گزیده کتاب

هادی کتاب را توی دستش سبک سنگین کرد گفت" یادت هست یک جا فرموده بود در آستانه حمله جمجمه ها را به خدا قرض دهید و به دشمن بزنید؟ عملیات پارسال یادت هست؟ من همینطوری جمجمه ام را فراموش کردم و زدم به خط. اما خود به خود دندان هایم را به هم می فشردم و حس جمجمه داریم برمی گشت.

اگر خوب قرض بدهی می دانی چه طور می شوی؟ گلوله هم که بخوری دردت نمی آید. حتی به گمانم متوجه هم نمی شوی. مثل یغلاوی که به همرزمت امانت دادی و گلوله ای را سوراخش کرد."

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام