جنگ، عادات و علایق روزمره زندگی را به هم می ریزد. هرچه به آن نزدیک تر باشی، زندگی ات را هم بیش تر زیر و رو، و مناسباتت با دیگران را از نو تعریف می کند. این کتاب، قصه زندگی ای روستایی است، به دور از محاسبات و پیچیدگی های شهر. و همسری که دستی در فرماندهی جنگ دارد و نمی خواهد این فرماندهی، مناسبات زندگی خصوصی اش را به هم بریزد و آن را پشت در خانه اش می گذارد. قصه زندگی "اصغر قجاوند" و همسرش، داستان تلاش برای حفظ مناسبات زیبای زندگی است؛ قصه مرد و زنی که تا پایان راه، به رغم جنگ و سختی هایش، همراه و همسر هم باقی می مانند، تا روزی که دست بی رحم جنگ، مرد را برای همیشه از خانواده اش دور می کند.