«شب ناسور» نام جدیدترین رمان ابراهیم حسن بیگی است. او این رمان را به سفارش موزه عبرت ایران و با محوریت انقلاب اسلامی نوشته است. این نویسنده پیش از این، رمان «سال های بنفش» را با همین محور منتشر کرده بود.
«شب ناسور» روایت جدیدی از یک رویداد است. نویسنده، داستانش را از زبان یک شکنجه گر ساواک به نام «اصغر ضحاک» تعریف می کند. ضحاک یکی از شکنجه گرهای ساواک است که در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری، بازجوی نیروهای انقلابی است. او در جریان آزادسازی زندان کمیته به دست نیروهای انقلابی، فرنچ و لباس زندانی ها را بر تن می کند تا بعنوان یک ساواکی شناسایی نشود. از خشم نیروهای انقلاب فرار می کند و زندگی اش در دوران بعد از سقوط پهلوی را آغاز می کند.
اگر کسی با توحش آشکار پهلوی در برخورد با آزاداندیشی آشنا نباشد، می تواند با خواندن این کتاب بخوبی از اوضاع و احوال زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری با خبر شود. حسن بیگی در روایت اتفاقات زندان مخوف پهلوی بنوعی مستندنگاری کرده است، او خاطرات بسیاری از مبارزان سیاسی قبل از پیروزی انقلاب را خوانده و با آنها صحبت کرده تا چیزهایی که می نویسد واقعی باشد. بنوعی او بخشی حقیقی و واقعی از تاریخ انقلاب ایران را بصورت دراماتیک نوشته است. نویسنده، شکنجه های مختلف ساواک را در دل داستان توصیف کرده اما این توصیفات واقعی هستند و مسائلی هستند که در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی موجود است.
ساواک مرزهای بی شرمی و بی حیایی گفتاری و عملی را در برخورد با مبارزان انقلابی جابه جا کرد. حسن بیگی از این ماجراها به بهانه مصلحت و عفت عمومی چشم پوشی نکرده است اما در عین حال با یک نثر محترم مواجه هستیم. نثری که توانسته حقایق را با زبانی نرم به خواننده بگوید.
اصغر ضحاک لیستی 20 نفره از انقلابی هایی که در زندان کمیته مشترک بازجویشان بوده و نتوانسته از آنها اعتراف موثری بگیرد فراهم می کند. او تصمیم می گیرد در نقش یک خبرنگار و پژوهشگر انقلاب سراغشان برود تا حرف هایشان را بشنود و در آخر آن ها را به قتل برساند.