مردان بزرگ به قله های رفیعی می مانند که هر چند از باد تازیانه می خورند و در ابرهای قیرگون فرو می روند، آدمی بر بلندی شان بهتر و عمیق تر نفس می کشد، پلیدی های دل را در پاکی و لطافت هوایشان فرو می شوید؛ و چون ابر ها به یک سو روند خود را بر نوع بشر مسلط می بینند.
آری، چنین بود کوه عظیمی که بر فراز ایتالیای رنسانس سر بر آسمان می سود و ما اکنون نیمرخ طوفان زده اش را می بینیم که در افق دور دست از برابر دیدگانمان ناپدید می شود.
میکل آنژ از جمله ی کسانی بود که در آتش رنج سوخته اند؛ در وجودش نیرویی بود که وی را به پیکار وا می داشت و در این پیکار پیروز هم می شد.