کتاب منظومه فکری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (نظام بینشی، منشی و کنشی) (دوره دو جلدی)، توسط عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران نوشته شده است و در انتشارات سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است.
«منظومه فکری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای»، در چهار بخش نظام های بینشی، نظام های منشی و رفتاری، نظام های اجتماعی اسلام و اهداف اجتماعی اسلام تدوین شده است. نظام بینشی شامل منطق فهم اسلام، خداشناسی توحیدی، ولایت شناسی، اسلام شناسی، جهان شناسی اسلامی و انسان شناسی اسلامی است. نظام های منشی و رفتاری شامل نظام معنویت اسلامی، اخلاق اسلامی، نظام تربیتی اسلام و نظام عبادی اسلام است. نظام های اجتماعی اسلام شامل نظام فرهنگ اسلامی، نظام علمی اسلام، نظام مدیریت اسلامی، نظام سیاست اسلامی، نظام اقتصاد اسلامی، نظام حقوق اسلامی، نظام امنیتی ـ دفاعی اسلام است و اهداف اجتماعی اسلام شامل استقلال اسلامی، عدالت اسلامی و پیشرفت اسلامی است.
این اثر نشان می دهد که فرمایشات معظم له از نظام هماهنگی برخوردار است به گونه ای که اجزائش یک کل نظام مند را تشکیل می دهد که ادامه دهنده گفتمان فکری علمای گذشته و استمراربخش گفتمان امام خمینی (ره) است و با رویکرد اجتهادی به مسایل معاصر می پردازد.
تمدن اسلامی، مبتنی بر منظومه فکری مقام معظم رهبری، توحیدمحور است؛ توحیدی که نه تنها در عقیده و قلب آدمیان حضور دارد؛ بلکه همانند روحی، همه ساحت های فردی و اجتماعی، مُلکی و ملکوتی انسان را احاطه کرده است. آزادی و استقلال و دانش و قدرت و سیاست و قضاوت و امنیت و دفاع و ...، جملگی توحیدی هستند.
گزیده کتاب
برشی از جلد اول کتاب منظومه فکری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (نظام بینشی، منشی و کنشی) را می خوانیم:
چرا فرهنگ مهم است؟ این پرسشی اساسی است. اثر فرهنگ بر زندگی انسان از لحظه تولد و حتی زودتر آغاز میشود. روابط والدین با هم در زمینهای از سنن و آداب شکل میگیرد. در هر فرهنگی محبت والدین به کودک شکل خاص و حدود تعریف شده دارد. نسبت جنسیت کودک و رفتار با او و تربیت او در هر فرهنگی به گونه خاص تعریف شده است. کنش و واکنش همه گروههایی که در جامعهپذیری کودک تأثیر دارند، مانند خانوده و معلمان و مربیان، در چارچوب فرهنگ شکل میگیرد.
اما این نکته هنوز اهمیت اساسی فرهنگ را نشان نمیدهد. فرهنگ شامل مقولاتی از حیات اجتماعی میشود که بالاترین تأثیر را در تعیین سرنوشت دارند. برای نمونه مذهب، جهانبینی، زاویه نگاه به زندگی و تعریف رستگاری از دنیا یا در دنیا جایگاهی اساسی در فرهنگ دارند. علاوه بر این، مفاهیم اساسی حیات انسانی، چون مدینه فاضله، عدالت، ثروت، سود، رفاه، فرصت، عقلانیت و مانند اینها و نیز ارزش کار، تحصیل، اعتماد به افراد، نوآوری و مانند اینها در چارچوبهای فرهنگی تعریف میشوند.
اما اهمیت شناخت فرهنگ از جهتی دیگر نیز مهم است. حضرت آیتالله خامنهای، دوران حاضر را یک پیچ عظیم و خطرناک تاریخی توصیف میکند که تنها مربوط به تاریخ ایران نیست؛ بلکه مربوط به تاریخ امت اسلامی است. آنچه در این پیچ خطرناک باید تغییر کند، فرهنگ امت اسلامیاست. امت اسلامی قرنهاست که با گرفتاری در چنگ حکام و زمامداران فاسد و دیکتاتور، دچار رکود شده و از کاروان تمدن عقبمانده و تحقیر شده است. گذر از این پیچ تاریخی، اگرچه ظاهری سیاسی دارد و با قیامهای مردمی علیه حاکمان طاغوت شکل میگیرد؛ اما ماهیتی فرهنگی دارد.
رهبر انقلاب تأکید خود را در مورد اهتمام به ارتقاء فرهنگ جامعه و داشتن دغدغه در مورد اوضاع فرهنگی کشور، ناشی از دیدگاه اسلام در مورد مقوله فرهنگ و تأثیر تعیینکننده مسائل فرهنگی در حال و آینده جامعه میشمارد. ایشان بر آن است که اگر ایمان و عقاید اسلامی با خلقیات ملّی، نظیر عزم و اراده، غرور ملی، احساس توانایی، انضباط، نشاط، همکاری و مشارکت و نظایر آنها همراه شود؛ راه رسیدن به آرمانها و اهداف انقلاب و ملت را هموار میسازد و فرهنگ از این زاویه نیز اهمیتی مضاعف مییابد.برشی از جلد دوم کتاب منظومه ی فکری آیت الله العظمی خامنهای را می خوانیم:
عبادت و اطاعت انحصاری خدا، توحید غیر از آنکه یک بینش فلسفی است یک شناخت علمزا و زندگیساز نیز هست یعنی عقیدهای است که بنای زندگی اجتماعی و فردی انسانها باید بر پایه آن نهاده شود. بنابر اصل توحید، انسانها حق ندارند هیچکس و هیچ چیز جز خدا را اطاعت کنند و همه تحکمات و تحمیلاتی که از طرف «قدرتگونههای تاریخ» بر بشریت رفته، غلط و برخلاف حق بوده است.
نفی عبودیت «خدانما» ها چه در لباس قدرتهای مذهبی (احبار و رهبان) و چه در نقش قدرتهای سیاسی و اقتصادی (طاغوت ـ ملاء ـ مترف) در قرآن تأکید شده است و در مقابل اطاعت برگزیدگان و بندگان شایسته و زبده (رسول و اولواالأمر) را لازم دانسته است. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا؛ دایره توحید و روش موحدانه در زندگی و در سازمان بخشی اجتماعی، با تدبر در برخی دیگر از آیات توحید و شرک، مشخص و واضحتر میگردد که از آن به «عبودیت و اطاعت انحصاری خدا» یاد شده است.
توحید و نفی طبقات اجتماعی؛ حضرت آیتالله خامنهای، ریشه تمایزات اجتماعی و برخورداریهای طبقاتی را در فقدان اعتقادی توحیدی میدانند و بر این باورند که زیربنای این وضع ظالمانه: گاه به این صورت است که خدایان مختلف که آفرینش و تدبیر طبقات مختلف را در دست دارند هر طبقهای را با مزایا و حقوقی خاص پدید آوردهاند و گاه به این صورت است که خدای واحد، گروهی از بشر را با مزایایی در خلقت و طبیعت آفریده و آنان را از ویژگیهای حقوقی برخوردار ساخته است و گاه به صورتهای دیگر در عقیده اجتماعات بشری وجود داشته است.
بنابراین، اساس برخورداریهای اختصاصی طبقات بالا، موهبتی طبیعی و محرومیتهای طبقات پائین نیز ضرورتی فطری قلمداد گردیده است. بعد از طرح این دیدگاهها و رد آنها، آموزههای قرآنی را در پنج مورد بیان میفرمایند: الف. خالق و معبود و مدبر امور همگان خدا است؛ ب. همه از اصل و ریشه مادی واحدی آفریده شدهاند؛ ج. هیچکس در آفرینش از مزیتی که منشاء برخورداریهای حقوقی باشد بهرهمند نیست؛ د. همه مزیتها در اختیار همگان و وابسته به تلاشهای مداوم و کوششها و مجاهدتهای خود آدمی است؛ و. همه جهان از آن او است و آدمیان همه فقیران درگاه اویند و....