«سایه تاک» روایت زندگی گروهبان یکم پیاده، رحیم افشاری، از نیروهای قدیمی تیپ 55 هوابرد شیراز است که در ده روایتِ مستقل اما پیوسته به قلم راحله صبوری نوشته شده است.
این روایت ابتدا به شیوهٔ معمول خاطرهنگاری از طریق مصاحبه، ضبط، و همهٔ شفاهیات به طور کامل پیاده و مکتوب شد. سپس تدوین شد و در مرحلهٔ آخر، نگارش آن انجام گرفت.
گزیده کتاب
مهرماه سال 1362 بود. غروب به منطقهٔ عملیاتی سومار رسیدم. حدود هفت ساعت در راه بودم. ملایر تا کرمانشاه را با اتوبوس رفتم و از آنجا خودروی سواری مرا تا پل هفتدهنه که ورودیِ منطقهٔ عملیاتی سومار بود رساند. جاده پرپیچوخم و کوهستانی و پر از درختان بلوط بود. بین راه از گردنهای گذشتیم که میگفتند گردنهٔ قلاجه است.
برخلاف ملایر که این وقتِ سال تازه برگ درختان رو به زردی میگذاشت، آن بیابان برهوت، که ابهتش مرا گرفته بود، کاملاً رنگ و بوی پاییزی داشت. زمین خشک و تشنه و پوشیده از بوتههای گَوَن بود و میگفت که طبیعتِ آنجا، زودتر به استقبال سرما میرود.