کتاب «خاطرات دکتر محمود صلاحی» در 432 صفحه و هفت فصل شامل «پیشینه خانوادگی، همراه با انقلاب، ضدخلقان در پوستین خلق، جنگ تحمیلی و وضعیت مناطق شمال غرب، تداوم جنگ تا پذیرش قطعنامه 598، حرکت در جهت بالندگی و شکوفایی و بسیج سازندگی تداوم جهاد» به مقاطع گوناگون تاریخ انقلاب اسلامی و زندگی این فرمانده دوران دفاع مقدس می پردازد.
جلد اول این کتاب به مسئولیت های گوناگون صلاحی تا زمان مسئولیت در بسیج سازندگی می پردازد و جلدهای بعدی در آینده منتشر خواهد شد.
گزیده کتاب
راه زیادی بود و همه خسته بودیم. شب قبل به خاطر برنامه ریزی و هماهنگی مراسم استقبال خواب را بر چشمانمان حرام کرده بودیم. درحالی که کنار درب تویوتا نشسته بودم، کم کم خواب چشمانم را ربود. آقای امیرخانی بیدار بود، ولی بسیار خسته و خواب آلود به نظر می رسید. با این حال سرش را به لوله ی کلاشینکفی که بر روی پایش بود، تکیه داده و جاده را می پایید. خیلی زود خوابم برد. در همان حالت خواب بودم که سرم محکم به شیشه اصابت کرد تا آمدم به خود بجنبم، دیدم در حال پرتاب از شیشه ی اتومبیل به بیرون هستم. طولی نکشید که جلوتر از ماشین روی زمین افتادم. تنها چیزی که یادم می آید، این بود که ماشین را دیدم که با سرعت زیاد معلق زنان به سمت من می آمد. توانایی و فرصت بلندشدن و دورشدن را از دست داده بودم. همه ی اتفاقات خیلی سریع روی داد. مرگ همچون تصویری از جلوی چشمانم گذر کرد. فقط بی اختیار دوبار گفتم یا امام رضا!