چایت را من شیرین می کنم
5 (2)
سال نشر : 1401
تعداد صفحات : 368
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 57495
10003022
معرفی کتاب
این داستان اولین تجربه داستان نویسی زهرا بلنددوست است که چاپ شده است. داستانی که به گفته خود نویسنده 4 - 5 ماه از او وقت گرفته است."چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطه ی مقابل پدر قرار دارد.
در میان دعواها و کشمکش های این دو که مادر از خدا می گفت و خوبی هایش و پدر از دغدغه های سازمان، نه خدا که از نظر او فقط نظاره گر کتک خوردن های مادر بود نه سازمان که همه چیز را فدای اهدافش می کرد، سارا و برادرش خلاء را انتخاب می کنند و پناه هم می شوند.
ولی طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده، وارد گروه داعش شده و ناپدید می شود.
سارا در حین جستجوی برادر ناخواسته وارد جریانی می شود که با مبنای وجودی این گروه و جنایت هایش آشنا شده و اورا بیش از گذشته از شنیدن نام اسلام و مسلمان به هراس می اندازد.
ولی داستان جوری پیش می رود که در آخر او همسر یک جوان مسلمان و پاسدار ایرانی شده و طعم اسلام حقیقی را می چشد.
این رمان اسلام را با تمام زیبایی هایش مقابل خواننده می چیند و ایمان، قدرت و صلابت ایران و ایرانی و پاسدار واقعی را به رخ تمام جهان می کشد.
روح بزرگ شخصیت پاسدار داستان و اعمال و رفتارش، میزان تقوا وتسلط او بر خود، زیبایی برخوردهایش با مسائل اعتقادی در حیطه ی زن و خانواده، جلوه ای بسیار زیبا و جذاب از حقیقت زندگی مسلمانان واقعی است و خواننده را به شدت تحت تاثیر قدرت معنوی خود و بزرگی روحش قرار می دهد.
آرام آرام روی قبرهای وسط حیاط قدم می زدم و با گوشه چشم، تاریخ نوشته شده بر آنها را می خواندم. بعضی جوان، بعضی میانسال، بعضی پیر، راستی مردن درد داشت؟ ناگهان یک جفت کفش سرمه ای رنگ با عطری تلخ و آشنا مقابل چشمانم سبز شد.
سرم را بالا آوردم. صدای کوبیده شدن قلبم را با گوش هایم شنیدم. چند روز از آخرین دیدنش می گذشت؟ زیادی دلتنگ این غریبه نبودم؟ اما این غریبه، با شلوار کتاب مشکی و پیراهن مردانه سرمه ای رنگش، زیادی دلنشین به کامِ احساسم آمد. بازهم موهای کوتاه و ته ریشی به سیاهی زغال ...
سرم را بالا آوردم. صدای کوبیده شدن قلبم را با گوش هایم شنیدم. چند روز از آخرین دیدنش می گذشت؟ زیادی دلتنگ این غریبه نبودم؟ اما این غریبه، با شلوار کتاب مشکی و پیراهن مردانه سرمه ای رنگش، زیادی دلنشین به کامِ احساسم آمد. بازهم موهای کوتاه و ته ریشی به سیاهی زغال ...
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1401
-
چاپ جاری12
-
تاریخ اولین چاپ1396
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات368
-
ناشر
-
نویسنده
-
ویراستار
-
وزن317
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 11 شهریور 1396
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 16 مهر 1401
-
شناسه57495
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
گمنام
کتاب خیلی خیلی زیبا ، جواب و مهیجی بود
جوری که از نظر من اصلا قابل پیش بینی نبود و داستان بسیار شگفت انگیز و ماجراجویانه.
از نظر من اگر قیمتش 300 تومان هم باشه می ارزع
من در حال خواهش جلد دوش هستم
2 خرداد 1402
گمنام
یه سپاهی هیچوقت اجازه نداره با یه خانواده ضد نظام ازدواج کنه
خیلی خوب میشد قبل از نوشتن داستانهاتون، یه کم قانون بخونین
24 فروردین 1402
میم حاء
این اثر رو اگه نخوندید نصف عمرتون بر فناس
15 شهریور 1401
زهرا محمدی
هقققققق
قلبم
چرا انقد زود شهید شد
چرا عروسی نکردن
چرا ناراحت رفت
چرا انقد زود رفت آخه:)
8 آبان 1400
نین ایرانشاهی
راستش یه جورهایی عجیب بود. کسی که از خدای مسلمانها متنفره. سه خط بعد میفهمه که اون قدرها هم خداشون بد نیست. بعد از یک صفحه میگه نه خدای مسلمونها واقعاً بیرحم، ظالم و تروسوعه! خب؟ بهتر نبود بیشتر از مثال استفاده میکرد برای این نتیجهگیریهای زودبههنگامش؟
30 مرداد 1400
زهرا عباد
کتاب جذاب، روان و شیرینی هست. راوی اول شخص و دختری هست که در المان زندگی میکنه و زندگیش تحت تاثیر مجاهدین خلق و داعش قرار میگیره. ادامه داستان در ایران روایت میشه.
داستان هم هیجان داره هم عاشقانه است. عاشقانه ای پاک و جذاب و به دور از جاذبه های جنسی، البته شاید بخاطر این عاشقانع ها برای نوجوانان مناسب نباشه.البته اگر نوجوانی از کتابهای عاشقانه خوشش میاد و میخونه، این حداقل نکات منفی خیلی از کتابهای عاشقانه رو نداره. بقیه قسمتهای کتاب رو نمیتونم لو بدم وگرنه کل داستان و هیجانش لوث میشه. ولی حتما بخونید، طوری جذب داستان میشید که یک روزه تمومش میکنید
1 مرداد 1400
ثنا
اولین رمانی بود که خونده ام … و عالی بود . بی نظیر
2 تیر 1400
زهرا عزیزی
پیشنهاد میکنم بخونین مخصوصا کسایی که به رمان ها جذاب و پرماجرا علاقه دارند
25 اردیبهشت 1399
شبنم جابری
واقعا عالی بود من یه روزه تمومش کردم. ولی دوست داشتم آخرش سارا هم به حسام می پیوست
25 بهمن 1398
محمدحسن تقوی
خیلی عالیه
کاشکی نویسندش باز هم اینجور کتابی بنویسه
27 فروردین 1398
سایه
کتاب فوق العاده بود پیشنهاد میکنم حتما بخونینش...
16 فروردین 1398