نگارنده در این کتاب سعی کرده است با بررسی انبوه ضرب المثل ها که بسیاری از آنها جزء ذخائر فرهنگی ملت ما هستند و در خردمندانه و حکمت آمیز بودن آنها شکی نیست، به استخراج پاره ای از آنها بپردازد که در حکم ترمز اندیشه و مانع رشد و بالندگی فکری و فرهنگی شده اند؛ چرا که هیچ پایه و اساس خردمندانه و منطقی نداشته اند، بلکه این دست ضرب المثل ها نتیجهٔ شرایط خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و طبقاتی جامعه بوده اند و تکرار کردن آنها و بر زبان راندنشان به صِرف ضرب المثل بودن در قالب نظم یا نشر چندان منطقی نبوده و نیست.
نگارنده در این اثر سعی کرده است به طور مختصر به آسیب شناسی هر یک از موارد اشاره کند تا شاید از این رهگذر قدری از غبار چراغ فرهنگ را زدوده باشد.