کاسپار نوشته پتر هاندکه و ترجمه علی اصغر حداد توسط انتشارات ماهی به چاپ رسیده است.
هاندکه در نمایشنامه خود ماجرای پسری عجیب به نام کاسپار را به تصویر می کشد که گویا پیش از این در مکانی عادی زندگی نکرده است، آن چه نویسنده قصد دارد در این اثر به نمایش بگذارد تاثیر سخن گفتن بر دیگری و نقش به سزای زبان در جوامع انسانی است. او از آن چه که می تواند قضیه آدمی باشد روایت می کند و به نوعی شکنجه گفتاری را نمایان می سازد.
کاسپار نمایشنامه ای پست مدرن است ملهم از سرگذشت مرموز کاسپار هاوزر، پسری آلمانی که با سرووضعی غیرعادی در شهر پیدا می شود و از نامه ای که در دست دارد چنین بر می آید که از بدو تولد در مکانی تنگ و تاریک نگهداری می شده است. اشخاص مختلفی به تعلیم و تربیت او گمارده می شوند، اما آن ها بیش از آن که به او کمک کنند، به سلامت جسمی و روحی او لطمه می زنند. هاندکه در نمایشنامه های خود به مقوله ی زبان می پردازد. از نظر او زبان نه تنها حامل اندیشه، احساسات و تجربیات فردی است، بلکه مجموعه ای است از یک سسله قواعد که ساختار درونی آن از لحاظ کیفی در شکل گیری تصورات و دریافت ها و محسوسات ما موثر است. او تأکید می کند که در جوامع صنعتی، که فرد خود را آزاد و رها از قید وبند بکن نکن های حاکمانه می انگارد، این خطر بسیار است که رسانه های همگانی با سوءاستفاده از زبان چنان به افکار عمومی شکل دهند که فرد ایدئولوژی حاکم را ایدئولوژی خود تلقی کند.