تصویری از واقعه زنده و حقیقتی گویا بر گونه تاریخ، همانند رعد و برقی در زمان، آن چنان درخشیدن گرفت که در خاطره ها ماند و با وجود فراوانی راویان و ثبت حادثه، کسی را توان و یارای انکار آن نیست. برای هر انسان مسلمانی لازم به نظر می رسد که در عمر خویش، دست کم یک بار هم که شده با یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هم سفر شود و این مسیر تاریخی را با پستی و بلندی هایش بپیماید و با اسرار نهفته در آن، از نزدیک آشنا شده و با پیروان واقعی آن حضرت هم گام، هم کلام و هم پیمان شود.
در این کتاب سعی شده که سیر واقعه به ترتیب و مستند با زبانی ساده و گویا، ارائه شود تا هر مخاطب منصفی را به راحتی در فضای معنوی حادثه قرار دهد و از نزدیک بوی خوش حقیقت آن واقعه، که تا ابد، زمان را عطرآگین کرده است، استشمام کند.
گزیده کتاب
صحنه با شکوه و فراموش نشدنی بود. جمعیّت، پیامبر را همچون نگین انگشتری در میان گرفته بودند. پیامبر در حال تکبیر گفتن، قطرات اشک از چشمانش همانند مرواریدی شفاف روی گونه مبارکش می غلطید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از طواف، برای ادای نماز طواف پشت مقام ابراهیم قرار گرفت ودو رکعت نماز خواند. وقتی از نماز فارغ گردید، شروع نمود به سعی میان صفا ومروه. آن گاه رو به جمعیّت کرد وفرمود : کسانی که همراه خود قربانی نیاورده اند باید از احرام خارج شوند وبا انجام «تقصیر» دیگر تمام محرمات احرام برای آنان حلال باقی بمانند تا زمانی که به منا رسیدند، قربانی خود را سر ببرند.
در فاصله بین انجام مراسم عمره وحج، پیامبر راضی نبود که در خانه کسی بماند؛ از این رو، دستور داد تا خیمه ای در بیرون از مکّه برپا کردند ودر آنجا رحل اقامت گزید.