کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی درباره آدم برفی است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در این داستان آدم برفی دماغش را دوست ندارد، چون دماغش خیلی دراز است. او یک روز پیش خرگوش رفت و از او خواست دماغ او را کوچک کند. آدم برفی سرش را خم کرد و خرگوش دماغ هویجی او را برداشت و شروع کرد به گاز زدن آن. دماغ هویجی آدم برفی خوشمزه بود و خرگوش همین طور به خوردن ادامه می داد.