در زمان های قدیم در کشور بزرگ و باستانی چین، پسر بچه ای به نام «پینگ» زندگی می کرد. او عاشق گل ها بود و گیاهان بسیاری را پرورش می داد. امپراتور چین نیز عاشق گل و گیاه بود و در باغ بزرگ خود از گل هایش نگهداری می کرد. امپراتور پیر شده بود و می خواست کسی را به جانشینی خود انتخاب کند که علاوه بر فرمانروایی بتواند از گل هایش نگهداری کند. امپراتور اعلامیه ای داد و از همه بچه های کشورش خواست که به کاخ بیایند. همه بچه ها از جمله پینگ به کاخ رفتند. امپراتور به هرکدام از آنها بذری داد تا آن را پرورش دهند و نزد او بیاورند. پینگ نیز بذری گرفت، اما برخلاف انتظارش در مدت معین شده بذر او جوانه نزد و او سرافکنده، در روز معین به قصر رفت، در حالی که گلدانی خالی در دست داشت. این کتاب برای گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.