اصلاحات آموزشی در سطح بین المللی از دهه ۱۹۷۰ و در قالب تمایل دولت ها به کاستن از دامنه و شعاع تمرکز خود، به صورت فراگیری نمود پیدا کرد. از آن زمان، طرح چنین مباحثی به نقد رویکردهای اقتصادی کینزی و نظام های دولتی متمرکز انجامید.
نویسنده در پیشگفتار کتاب می گوید:
از دانشگاه ها و مؤسسه های آموزش عالی انتظار می رود با اتکا به فعالیت های علمی خود، به توسعۀ مرزهای دانش اهتمام ورزند، کیفیت خدمات علمی و آموزشی را بهبود بخشند، به نیاز دانشجویان پاسخ داده و مأموریت ها و رسالت های مرتبط با حوزه ذاتیِ کارکرد و وظایف خود را با کارآمدی انجام دهند.