خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، بزرگترین غزل سرای ایران و یکی از برجسته ترین شاعران ایرانی در تمام ادوار تاریخ است. اشعار او که عمدتاً شامل غزلیات و اندکی نیز مثنوی و رباعی است، در صدر ادبیات غنایی ایران جای می گیرد و همواره مورد توجه و شرح و تأویل بوده است. نظم کنونی دیوان حافظ، تنها بر اساس الفبای قافیه های پایانی در غزل هاست، و تا کنون کسی توفیق نیافته است که نظمی موضوعی و یا بر حسب تاریخ تقریبی این سروده ها (سروده های ایام جوانی، کمال و پیری) بدان ها ببخشد. محور اصلی در مضامین این غزلیات، عشق و مستی است، که به عقیده برخی، سراسر حکایت از عشق الهی و شرابی معنوی دارد و به پندار برخی دیگر، عمدتا حکایتگر نیازهای انسانی و نمایی از عشق های زمینی و باده های انگوری است. پژوهشگران معاصر بر آن هستند که عشق و مستی در دیوان حافظ، در برهه ای از روزگار و حیات او، می تواند آسمانی و گاه نیز زمینی بوده باشد. افزون بر اینکه در برخی موارد عشق هایی ادبی و خنثی نیز در دیوان حافظ می توان یافت.
گزیده کتاب
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد / نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر می گذرد / بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین / نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن / که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت / بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد
صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل / فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد
نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ / طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد