پژوهش حاضر بر آن است تا مسأله توسعه اقتصاد ملی را در دوره 1368-1384 از منظر سیاست مورد توجه قرار دهد.
هرچند رویکرد غالب کنونی در اقتصاد سیاسی، مطالعه سیاست و دموکراسی از منظر اقتصاد است، اما در این میان نباید سیاست صرفا به مثابه موضوع شناخت، به متدولوژی اقتصادی تعلق گیرد، بلکه منطق زمینه مند سیاست اقتضا دارد که در مطالعه توسعه بستر برآمده از تعامل تاریخی مکرر ساختار و کارگزارانی که عامل تخصیص آمرانه ارزش ها و منابع اجتماعی هستند، مورد توجه ویژه قرار گیرد.