●دسته بندی: امام علی و غدیر
●ناشر: کتاب جمکران
●نویسنده: محسن نعماء
●ویراستار: فاطمه سادات حیائی طهرانی
●سال نشر: 1401
●تعداد صفحات: 124
امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ابوبکر در حال خروج از مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) هستند که یک دفعه رو در روی هم قرار می گیرند. لحظه ای سکوت میانشان برقرار می شود. امیرالمؤمنین(علیه السلام) نگاهی معنادار به ابوبکر می اندازد. می گوید: «ای ابوبکر، اگر من رسول خدا را به تو نشان بدهم و او به تو بگوید که علی جانشین من است، آیا می پذیری و خلافت را به من واگذار می کنی؟!» ابوبکر میخکوب می شود. بی اختیار خنده اش می گیرد. با خود می گوید: «درست شنیدم؟! علی دارد چه می گوید؟! پیامبر که سال هاست وفات کرده!» ابوبکر درحالی که نمی تواند از خنده اش جلوگیری کند، با لحنی شُل و خنده دار پاسخ می دهد: «آری علی، اگر پیامبر به من بگوید خلافت را به تو بدهم، اطاعت می کنم.» – پس برویم. ابوبکر سر تکان می دهد و با تعجب می پرسد: «کجا؟» – به محضر رسول خدا! لبخند از روی لبان ابوبکر می رود. شوکه می شود…