سپیده سحر: نغمه ها و اشعار زندانیان در بند ساواک
تعداد صفحات : 215
معرفی کتاب
مجموعه حاضر، حاوی 44 شعر در قالب های غزل، نو، ترجیع بند و... ، با مضمون های انقلابی است. این شعرها توسط زندانیان در بند ساواک سروده شده است. در قسمت مقدمه، گردآورنده این مجموعه، نحوه جمع آوری و دست یابی این سروده ها و شرایط زندانیان را شرح داده است. این مجموعه دارای 44 شعر است که درباره هرکدام توضیح داده شده است. در پایان نیز، فهرست اعلام به علاوه ضمائم شامل دست خط های شاعران و عکس هایی از زندان و زندانیان آورده شده است. زنده به گور؛ زندگانی نوین؛ مجاهد؛ زندانی؛ سوگند یک شهید؛ رایت انقلاب؛ قربانی اسلام؛ روز موعود؛ یاسرم را تو ببوس؛ میهن شهیدان؛ در راه ایمان و مرگ بر شاه، از جمله عنوان های سروده های این مجموعه است.
شعر با عنوان «دیدگان منتظر» را در زیر می خوانید:
مادر بدان امید که گردم دوباره باز / بر راه کوچه دیده گریان خود مدوز
خورشید زندگانی پر التهاب من / خواهد کند غروب به هنگام نیمروز
ایام کودکی که به لبهای خرد من / اول سخن ز آیه قرآن گذاشتی
آن روز بذر مهر ضعیفان خلق را / در جان من به مزرع اندیشه کاشتی
گفتی به من که راه خدا راه مردم است / در راه او به مایه جانت جهاد کن
مردان حق طلیعه آزادمردی اند / خود را رها ز سلطه هر انقیاد کن
ناگه به گرد خویش نگه کرده یافتم / انبوه کودکان گرفتار درد را
پوشانده با غبار قدمهای عابران / از دیدگان منتظران روی زرد را
دیدم چگونه کودک بیمار یک فقیر / بر روی دست مادر خود جان سپرد و مرد
غلطید اشک مادر و دندان خویش را / از فرط اضطرار به لبهای خود فشرد
دیدم چگونه مردم محروم بی امید / چشمان بی فروغ به آینده بسته اند
دزد از میان خانه به تاراج می برد / یاران به گوشه یی به تماشا نشسته اند
آن آیه های پاک که با راز های آن / در گوش جان من خسته آغاز راز کرد
با آیه های سوره فجر و حدید و صف / بر روی من دریچه امید باز کرد
ناگاه در سپیده صبحی ز هم گسست / بانگ گلوله های مجاهد سکوت را
طوفان یک اراده پرشور همرهان / از هم درید لانه صد عنکبوت را
مادر ببین که بذر نخستین که کاشتی / در جان من شکفت و ز هر سو جوانه زد
آن آیه های پاک که خواندی هزار بار / از لوله سلاح من اینک زبانه زد
امروز شعله های تفنگ و صدای بمب / افکنده ارتعاش بر اندام دشمنان
فردای انقلاب به دست مجاهدین / نابود می شود ز جهان نام دشمنان
امشب که جذبه های پر از شور وصل دوست / می خواندم به صبح شهادت به التهاب
پیغام آشنای من آن آشنای راز / از دیدگان منتظرم در ربوده خواب
مادر بدان امید که گردم دوباره باز / بر راه کوچه دیده گریان خود مدوز
خورشید زندگانی پر التهاب من / خواهد کند غروب به هنگام نیمروز
ایام کودکی که به لبهای خرد من / اول سخن ز آیه قرآن گذاشتی
آن روز بذر مهر ضعیفان خلق را / در جان من به مزرع اندیشه کاشتی
گفتی به من که راه خدا راه مردم است / در راه او به مایه جانت جهاد کن
مردان حق طلیعه آزادمردی اند / خود را رها ز سلطه هر انقیاد کن
ناگه به گرد خویش نگه کرده یافتم / انبوه کودکان گرفتار درد را
پوشانده با غبار قدمهای عابران / از دیدگان منتظران روی زرد را
دیدم چگونه کودک بیمار یک فقیر / بر روی دست مادر خود جان سپرد و مرد
غلطید اشک مادر و دندان خویش را / از فرط اضطرار به لبهای خود فشرد
دیدم چگونه مردم محروم بی امید / چشمان بی فروغ به آینده بسته اند
دزد از میان خانه به تاراج می برد / یاران به گوشه یی به تماشا نشسته اند
آن آیه های پاک که با راز های آن / در گوش جان من خسته آغاز راز کرد
با آیه های سوره فجر و حدید و صف / بر روی من دریچه امید باز کرد
ناگاه در سپیده صبحی ز هم گسست / بانگ گلوله های مجاهد سکوت را
طوفان یک اراده پرشور همرهان / از هم درید لانه صد عنکبوت را
مادر ببین که بذر نخستین که کاشتی / در جان من شکفت و ز هر سو جوانه زد
آن آیه های پاک که خواندی هزار بار / از لوله سلاح من اینک زبانه زد
امروز شعله های تفنگ و صدای بمب / افکنده ارتعاش بر اندام دشمنان
فردای انقلاب به دست مجاهدین / نابود می شود ز جهان نام دشمنان
امشب که جذبه های پر از شور وصل دوست / می خواندم به صبح شهادت به التهاب
پیغام آشنای من آن آشنای راز / از دیدگان منتظرم در ربوده خواب
-
زبان کتابفارسی
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1388
-
شمارگان3000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات215
-
ناشر
-
گردآورنده کتاب
-
وزن277
-
تاریخ ثبت اطلاعاتدوشنبه 31 خرداد 1389
-
شناسه6635
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط