سید هادی خسروشاهی در ابتدای مقدمه اش بر این کتاب می نویسد: «بحث ما در این رساله، بررسی مکتب تبریز در مساله نهضت مشروطیت و یا نقش علمای بزرگوار در بنیانگذاری آن نیست، بلکه هدف اشاره فهرست وار به علل دوری و یا کناره گیری علمای تبریز از همکاری با نهضت است، حال آن که خود، بنیانگذار اصلی این حرکت بوده اند.»
علمای تبریز که در زمینه مبارزه با استبداد و کنترل شاهان قاجاری و درباریان پیشقدم بودند و نقش ویژه و غیرقابل انکاری در شکل گیری نهضت مشروطه داشتند، طی نقشه گروهی از سوسیالیست های قفقازی ایرانی تبار و روشنفکر نمایان داخلی و جمعی از نفوذیان در «انجمن ایالتی تبریز» با شعارهایی چون «میهن پرستی!» و «حقوق برتر توده ها» و... باعث دوری علما شدند و حتی پس از غلبه بر «انجمن اسلامیه» و اخراج و تبعید حاج میرزا حسن مجتهد و میرهاشم دوه چی، علیرغم ادعاهای نخستین، خواستار لغو شریعت در تنظیم قانون اساسی شدند.
حوادث خونین تبریز در آن ایام و بعد افشا شدن ماهیت انجمن ایالتی تبریز که خواستار عدم توجه به احکام شریعت شدند، باعث شد که اکثریت علمای تبریز، پس از مخالفت ها و نصیحت ها و تعامل و مدارا، سرانجام مجبور شدند خود را از این فجایع ـ که به نام آزادی خواهی رخ می داد و به غلط مشروطیت نام گرفته بود ـ کنار بکشند و اتهامات بی شماری چون طرفداری از استبداد! نصیب آنها شود.
در این کتاب، ضمن اشاره به چگونگی مسائل مشروطیت در تبریز و علل طرفداری علمای تبریز از «مشروطه مشروعه»، موضع گیری مخالف برخی علمای برجسته تبریز، از جمله آیت الله سید احمد خسروشاهی (جدّ استاد سید هادی خسروشاهی) را در این مساله با اسناد و مدارک روشن می سازد و اتهامات را از قول مراجع عظام نجف اشرف رد می کند.
جالب توجه است که پدر، برادران و جدّ بزرگوار سید هادی خسروشاهی، تماماً در زمره مشروعه خواهان و حامیان اندیشه و رویکرد شهید شیخ فضل الله نوری بوده اند.
این کتاب در اصل یک گفتگوی تفصیلی با ماهنامه فرهنگی ـ تاریخی «شاهد یاران» (شماره ۱۰۲ و ۱۰۳، فروردین ۱۳۹۲) بوده است که با اضافات و اسناد و تصاویر و مدارک در قالب کتاب عرضه شده است. در بخش پیوست هم اشاره ای به شرح حال چهار نفر از علمای مشهور عصر مشروطیت در تبریز یعنی حضرات آیات میرزا صادق آقا تبریزی، حاج سید احمد خسروشاهی، حاج میرزا حسن مجتهد و میرزا علی ثقه الاسلام می شود.